زندکی با پدرشوهر مادرشوهر تو یه خونه

نه عزیزم این توجیه خوبی نیست که. عصبانی هست که باشه. حقی نداره بیاد اینجا فحاشی و توهین کنه. معلومه کلا شخصیت و شعور پایینی داره

بله منم یکسالو نیمه باهاشونم.طبقه پایینشون میشینم منتها خورد خوراکمونم مشترکه.اما ازاول زیاد عادتشون ندادم کار کنم فقط کمکیم بکنم توآشپزیه.اونم روزی یک وعده بامنه.زیاد اهل دعوا نیستن اما خب مادرشوهره و گهگداری میزنه ب سرش.هرچقدم خوب باشن باز اینجورزندگی اشتباهه ومن فقط منتظرم خونمون ساخته بشه و از همخونگی باهاشون برسم ب همسایگی.خخخخخخ.اما واقعا سخت میگذره

عزیزم بگو یه ظرفشویی بخر که اذیت نشی.مردا همه چیزو باهم میخوان.

وظیفه شوهرش بوده شما دارید جورشو می کشید، پ ن پ دختر مردم بره تو چادر!!!!

آخه جالب اینجاست ظرفشوییم دارم اتو جهازم بود، حال نداره نصب کنه میگه این کوچیکه بذار بزرگشو بگیریم تنبل خان

والا آدم میترسه راهنماییت کنه.بگیم محل نزار یهو دیدی باز زدت.بگیم بی خیال باش اون زیادیش میکنه فک میکنه چه خبرررره.

محل بذاری کشتمتو هم کتک خوردی هم محل بذاری!!! ( البته بگما من شوهرتو نمیشناسم بلایی سرت نیاره تو بارداری؟!!!) ولی با خصوصیات شوهر خودم اگر جات بودم غلط میکرد بزنه که هیچ اگر همچین غلطیو میکرد به خدا انقدر میزدمش به غلط کردن مینداختمش

گلم من شوهرم  صبح ساعت هفت میره سرکار ساعت 5 عصر میاد خونه و خداییش وقتی میاد اصلا دلم نمیاد ک بگم کمکم فلان کارو کن در کل کارای خونه کلا به عهده خودمه خریدای خونه هم باهم میریم و یکجا همه چیزو میخریم میاییم ... واما این چند ساعتی ک تنهام خونه مادرشوهرم ویلاییه و  به ما یه اتاق با آشپزخونه و توالت  رو حیاط دادن و حماممون مشترکه داخل ساختمان ...من از خواب ک بیدار میشم اول کارای خودمو میکنم بعد میرم اونور پیش مادرشوهرم خب اگه کاری داشته باشه کمکش انجام میدم مثلا ما لباسامون رو با هم میشوریم رو حیاط هر وقت هم مهمون داشته باشه من میرم کمکش هر وقت هم حسشو نداشته باشم اصلا نمیرم اونور...بعضی مواقع حرفایی ک میزنه رو مخمه یا تا بیرون میریم سریع زنگ میزنه کجا رفتین ...در کل زن خوبیه ...من عقیدم اینه ک من هرکار از دستم بر میاد واسش میکنم ک خدا دستمو تو زندگی خودم بگیره .....شما هم به نظرم اول با همسرت تو اوقات خوشش صحبت کن بگو من ک کم کاری نمینم واسه مامان فقط الان دلم میخواد شرایط منو درک کنین بهش بگو شمایی ک میگه تهوع تلقینه خداروشکر کلی مطلب هست یا برو پیش یه دکتر بپرس شرایط زن باردارو .....کلا عزیزم باید با شوهرت خیلی دوست بشی ک مابین شما و مادرش گیر نکنه ... ببخشید خیلی حرف زدم 

شوهر منم تنبلیش میشد و بیشتر بخاطر پول نصبش بود چون اون موقع سرباز بود دستش خالی بود.یبار قرار شد مهمون واسم بیاد صبح زنگ زدم به نصاب شماره شوهرمم دادم گفتم عصر با این شماره هماهنگ کنید حتماااااا بیاید چون من احتیاج دارم عصر غافلگیر شد . هی غرررررر که الان تو این اوضاع که مهمونا میان چه وقت نصب کردن بود.گفتم ظرفا من بشکنه دل من میسوزه بابام پول داده .تو که دلت نمیسوزه .خلاصهههههه همون روز قبل از اومده مهمونا نصب شد.

آدرس بده بیایم مامانشو ببریم دیگه سرکوفت بی مادری رو بهت نزنه😢😢

پس بیشتربروخونه بابات کارا اونوبکتی حداقل قدرتومیدونه