بچه هام جا ندارن تکون میخورن مادرو خواهرشوهرم تهدیدشون میکنن داد میزنن من از بچه هام مودبانه دفاع میکنم مثلا میگیرمشون بغلم ک نترسن از تهدیدا باز بهم توهین میکنن.
هرکاری کردم بی فایده بوده عزیزم.
گریه کردم التماس کردم قهرکردم دعوا کردم تهدید کردم نشده.
فکرشو نمیکردم یه روزی اونقدر پست بشم ک مردن کسی خوشحالم کنه.
ولی وقتی دخترم تو حزست یه تختخوابه دختر سه سالم.و میره تخت خوابشو تو زیرزمین نگاه میکنه با حسرت من فقط آرزوم شده مردن این کفتار.
به مردم گفته پسرم با مرد غریبه عروسمو دیده تو خونش برداشته آورده اینجا😢