بنده خدا یه پسر ۲ساله داشت که داشتن سفره زو آماده میکردن رفت داخل اتاق مامانه ما خبر نشدیم کی اومد ا ...
من بودم سریع خودم جمعشون می کردم یا شوهرمو می بردم یه جای دیگه که صاحبخونه خودش جمعشون کنه. بعد هم می گفتم و می خندیدم تا فضا عوض شه. البته با این که این چیزا توی ایران تابو و قبیحه هم مخالفم.