2777
2789
عنوان

بیایین ازخاطراتتون ازدیدن جن بگین

| مشاهده متن کامل بحث + 467 بازدید | 46 پست

یه مدت حمام میترسیدم برم
الان عادی شده بررام خخخخخخخ

یاد گرفته ام بگریم بی دغدغه بخندم بی بهانه برقصم بی ترانه برنجم بی گلایه و نظاره کنم آنچه نیستم و نبینم آنچه هستم

من جن دیدم ولی تعریف نمیکنم چون هم خودم رو ناراحت میکنه هم خانمهای دیگه رو ولی تجربه بدی بود. هرگز نمیخوام تکرار شه. 

تصمیم گرفتن دست خودمان نیست. تنها چیزی كه باید درباره اش تصمیم بگیریم این است كه با روزگاری كه نصیب ما شده است ، چه بكنیم.

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

واسه کسی پیش نیاد الهی
تجربه بدیه
من عموم دیده حتی گیساشو گرفته
بعدقسم خورده که عموم ولش کرده

یاد گرفته ام بگریم بی دغدغه بخندم بی بهانه برقصم بی ترانه برنجم بی گلایه و نظاره کنم آنچه نیستم و نبینم آنچه هستم

من بچه بودم دخترخالم میگفتن  جن زده شده بعد به دیوار نگاه میکرد یه چیزی میگفت بعد یه  مرده اومد دست نداشت یه چیزی  خوندد خوب شد

وطن پرندهِ پَر در خون.... وطن شِکُفتهِ گُل در خون.... وطن فَلات شَهید و  شب... وطن پا تا به سر خون... وطن تَرانه زِندانی... وطن قَصیدهِ ویرانی... بِخوان که دوباره بِخواند این عَشیره زندانی گُل سُرودِ شِکَستن را... بِگو که به خون بِسُرایَد این قَبیلهِ قُربانی حَرفِ آخرِ رفتن را...بِگو...بِگو که به خون میسرایم...با تَمامِ دِل و جاْنَم...حَرفِ آخر رَفتَن را....
پس چرا من از جن و اینا نمیترسم؟؟🤔

چون تجربه نکردین من هم تا قبل از اینکه ببینم این چیزها رو مسخره میدونستم یعنی سالها قبل هم دیده بودم چند بار هم ولی فکر میکردم توهمه. البته من تا بعد از اون ماجرا نمی ترسیدم ولی یه مدت خیلی بهش فکر کردم و سعی کردم خودم رو بترسونم. البته الان از تنهایی نمیترسم و اگه توی یه خونه باشم تنها هم نمیترسم چون معتقدم قدرت خداوند از همه چیز بالاتر است. 

تصمیم گرفتن دست خودمان نیست. تنها چیزی كه باید درباره اش تصمیم بگیریم این است كه با روزگاری كه نصیب ما شده است ، چه بكنیم.
من جن دیدم ولی تعریف نمیکنم چون هم خودم رو ناراحت میکنه هم خانمهای دیگه رو ولی تجربه بدی بود. هرگز ن ...

منم ديدم يه مرد بود كاملا عادي ودرشت تمام صورتش مو مشكي داشت با چشماي سياه توش سفيد ودندونايه خيلي سفيد فقط يك ثانيه ديدمش

منم ديدم يه مرد بود كاملا عادي ودرشت تمام صورتش مو مشكي داشت با چشماي سياه توش سفيد ودندونايه خيلي س ...

خوبه که یه ثانیه دیدیش اونی که من دیدم مرد بود سیاه و زشت. البته با چشم نیمه باز چون میترسیدم هم چشمم رو ببندم هم اینکه با چشم باز نگاهش کنم. میخواست بره تو جلد من اما نتونست چون همون لحظه مرتب داشتم قرآن میخوندم  البته توی دلم چون زبونم قفل شده بود 

تصمیم گرفتن دست خودمان نیست. تنها چیزی كه باید درباره اش تصمیم بگیریم این است كه با روزگاری كه نصیب ما شده است ، چه بكنیم.
شما هم بعدش هی تکرار شد براتون من دیدم اخرسر با قران پخش کردن اینا رفتن

نه دیگه بعدش سوره جن رو خوندم دیگه هرگز چیزی سراغم نیمد خب کلا قرآن خوندن خوبه. 

تصمیم گرفتن دست خودمان نیست. تنها چیزی كه باید درباره اش تصمیم بگیریم این است كه با روزگاری كه نصیب ما شده است ، چه بكنیم.
به این چیزافک نکنین لطفامن تجربه داشتم اونامیفهمن دارین راجبشون فک میکنین و میان سراغتون


واقعا؟ نمی دونستم بعد یه سوال اینکه میگن جنها برای آدم دعای بد میکنن راسته؟ حقیقتش من به این چیزها زیاد اعتقادی ندارم و همیشه میگم تنها کسی که سرنوشت آدم رو تعیین میکنه خودش هست و خداوند. چون هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خداوند نیست و پی این چیزها رو گرفتن کفر هست البته این عقیده من هست حالا خواستم نظر شما رو بدونم راجع به اون مساله که پرسیدم 

تصمیم گرفتن دست خودمان نیست. تنها چیزی كه باید درباره اش تصمیم بگیریم این است كه با روزگاری كه نصیب ما شده است ، چه بكنیم.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز