دارم ديوونه ميشم فقط ميخام بادستام بكشمش
مادرشوهر منم خیلی عوضیه
بعدم تهديدم كرد اگه حرفاشو به شوهرم بگم كاري ميكنه كه طلاقم بدن ..با اينكه مشكل نازايي ازپسرشه همه جا ميگه رحمم عروسم مشكل داره بخاطرهمين باردارنميشه چن باربرخورد كردم باهاش گفتم چراعيب رومن ميزاري بعدتوف كردتوصورتم وگفت پس ميخايي بگم پسرم عيب داره😔😔😔😭😭
تمام بدي هاش جلوچشام داره مث فيلم ميگذره نه ميتونم ازشوهرم جداشم يه رندگي جديد بسازم چون از اونور پدرم سكته ميكنه وابرروش ميره فقط بخاطر پدرم وابروش همه چي رو دارم تحمل ميكنم ازخودم بدم مياد كه مجبورم اين حقارت هارو از يه زن بي سواد تحمل كنم
ببین من دو سال پیش که خواننده خاموش بودم این تاپیک رو دیدم
واقعا هر پستی از استارتر دریچه جدیدی به روم باز کرد الان که فکر میکنم چقدر ضعیف عمل میکردم در مقابل گستاخی هاشون ولی الان دیگه انقدر قوی شدم که شخصیت ضعیفشون ناراحتم نمیکنه
رابطه ام محترمانه و رسمی و خیلی کمه
اونا هم دیگه جسارت قبل رو ندارن
گاهی سکوت در برابر نادان خیلی جواب میده
در ضمن استارتر هم با مادر شوهرش زندگی میکرد و مشکل باروری داشت
ولی یه خانوم موفقه که نتیجه کلی مطالعه و تحقیقش رو اینجا گذاشته
کتاب نیمه تاریک وجود
چهار اثر فلورانس
شفای کودک درون عالیه
عزیزم خودتو با این افکارپوچ تباه نکن.قرار نیست تو
خب چرا از خانواده شوهرت جدا نميشي؟حرفهاي مادرشوهرتو به شوهرت گفتي؟
