امسالم اي وي اف كردم. چون مركز نازايي باشهرمون فاصله داشت اين اصرار كرد بياد من ب شوهرم گفتم نيادمطمعنم حرف ميرنه واعقابمو خورد ميكنه اما اومد همونجا بعد اتاق عمل ك امپول نافي رو زدن دردم گرفت يكني جيغ كشيدم بعدمادرشوهرم كلي داد زد ببين ببين گفتم اين مادر نميشه بچه افتاد و بعدشم مثلا خواست خوبي كنه پيشم بمونه هي حرف زد هي حرف زد كلي تهديدم كرد بخاطر بچه شوهرم اذيت نكنم وبچه داشتن مامهم نيست وپسرخودش براش مهنه و..تمام دوهفته منو هي ميومد اعصابمو خورد ميكرد الانم بتام اول مثبت شد٢٦،٨٣الانم داره ميادبايين.