2777
2789
عنوان

حالم خیلی بده من برای خواهر شدن خیلی خوشحال بودم

| مشاهده متن کامل بحث + 628 بازدید | 49 پست
چند سالشه که هنوز حموم نمیره تنهایی؟؟؟

۱۶ خیر سرش

باورت میشه هر لحظه مامانم باید کنارش باشه حتی موقع درس خوندن بنده خدا میره عین مجسمه وایمیسته تا این بنویسه میگه نمیتونم تمرکز کنم خب نکن به جهنم

از وقت تمیز کردن واسه خونه میزنه که به اون برسه

حتی الانم که من مریضم نمیاد یه سر بزنه بهم چرا؟ خب درس خواهر جان مهم تره

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

من واقعا با تک فرزند بودن اوکی بودم ولی خدا چرا باید حس خواهری رو به من القا کنه و بعد دوباره همه چی ...

ببین

همیشه اونطور که میخوای پیش نمیره

حداقلش میتونی به این فکر کنی که تو یه زمانی تک فرزند نبودی ...

با خودت فکر کن تک فرزند نیستی چون یه نفر بوده که الان نیست

یه جمله برام مینویسی🥰فقط هرچی تو دلته بگو

عزیزمم اینجوری نگوامیدوارم خواهر یا برادرت یه روزی جوری دستتو بگیره که هیچ وقت حسرت تک فرزندی رو نخو ...

والا تا اینجاش که من فقط دستشو گرفتم بعید میدونم

زیرپامو خالی نکنه نمیخواد دستمو بگیره

منم حق داشتم پدر و مادر داشته باشم ولی به خاطر اون هیچوقت به من توجهی نشد خودم خودمو بزرگ کردم

۱۶ خیر سرشباورت میشه هر لحظه مامانم باید کنارش باشه حتی موقع درس خوندن بنده خدا میره عین مجسمه وایمی ...

وا😐😐

۱۶ که دیگه بچه نیست مشکل خاصی داره؟؟؟

فکر کنم مامانت لوسش کرده

زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست💞هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود صحنه پیوسته به جاست 💞خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد💞
ببین همیشه اونطور که میخوای پیش نمیره حداقلش میتونی به این فکر کنی که تو یه زمانی تک فرزند نبودی ... ...

ولی خیلی سخته که هیچ وقت نمیتونم بغلش کنم و باهاش زندگی کنم ، بیشتر از این میسوزم که اوایل خودم نخواستمش و الان بشدت پشیمونم

خیلی سخته براش واقعا نمیدونم چجوری آرومش کنم ، جدای اینکه سوگ بچشو داره واسه سقطم نگرانه

حق داره واقعا سخته چند سالشه؟از مادربزرگ یا خاله بخواید کنارش باشه چون اونا تجربه ی زایمان داشتن میدونن الان قراره چه اتفاقی بیفته بهتر میتونن ازش پرستاری کنن

ولی خیلی سخته که هیچ وقت نمیتونم بغلش کنم و باهاش زندگی کنم ، بیشتر از این میسوزم که اوایل خودم نخوا ...

ایرادی نداره

ببین همیشه تغیر برا آدما سخته

و این موضوع کاملا عادیه که برات یکم سخت بوده قبولش کنی

درسته نتونستی بغلش کنی ولی حداقل یه مدت به عنوان خواهرت داشتیش:)

یه جمله برام مینویسی🥰فقط هرچی تو دلته بگو

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز