اگه پسرش تنها زندگی میکرد بله خونه پسرش بود هرموقع دلش میخواست میتونست بی خبر بره ولی خیلیا فرهنگ و توان درک اینو ندارن که وقتی پسرشون زن میگیره دیگه یه خانواده داره، یه حریم شخصی داره، یه سری قوانین برای خودش داره. فک میکنن تا ابد باید همونجوری رفتار کنن که انگار پسرشون مجرده. فک نکنین این موضوع فقط برای مادرشوهره. من چنین چیزی رو برای مادر خودمم لحاظ میکنم. جای این حرفا فرهنگ اطلاع دادن و سرزده خونه کسی نرفتنو منتشر کنین تا احترامتون حفظ بشه
عروستون خیلی بی فرهنگه
این قضیه منو یاد خاطره ای که بابام تعریف کرده بود از عموم انداخت. عموم قبل از انقلاب ادم کله گنده ای بوده. فرماندار یه شهری بوده. واسه خودش برو بیا داشته. یه بار باباش بلند میشه از روستای خودشون راه میفته میره خونه اینا که یه شهر دور بوده. اون زمان هم که همه جا و همه کس تلفن نداشتن که زنگ بزنن.همه سرزده میرفتن. و یه امر عادی بوده سرزده رفتن. با اینحال بابابزرگ ما وقتی میرسه خونه عموم .عموم مهمون داشته. بابابزرگ ما هم با ظاهر روستایی با یه جعبه میوه از باغ خودش رفته بود. عموی ما هم به مهموناش خجالت میکشه بگه بابامه میگه باغبونمونه. بابابزرگم انقدر دلش میشکنه میگن عاقش می کنه. همینو بگم اون زمان که من عمومو دیدم یه بیمار روانی تو آسایشگاه بود. ادم با اون ابهت به این روز افتاد. البته هم متوجه دور و برش بود ولی مشکل اعصاب پیدا کرد. میگن زنش چیزخورش کرد و بهش خیانت کرد . به این روز افتاد
بترسید از شکستن دل پدر و مادراتون به این شکل. با امید میان خونتون.
یادم بمونه چیزی واسه کسی نخرم حتی از رو دوست داشتن مخصوصا عروس جماعت
آره اصالت یعنی بدون دعوت خونه کسی نرید.
یعنی اگر مهمونی دعوت شدید طبق اتیکت اجتماعی یک ربع دیرتر برید که میزبان کاراشو انجام بده. چه برسه به اینکه بدون دعوت برید.یه کم سرچ کن درمورد آداب مهماني رفتن و اتیکت اجتماعی چیزای خوبی یاد میگیری
فرق مهمون و مهمونی رو با پدر و مادر و سرزدن یک ساعته نمی دونید. انگار میخوان خونه شاه با خدم و حشم پذیرایی کنن. بابا از قصرتون بیاید پایین یه ذره خاکی تر باشید.
چقدر این رفتارها ادمها رو از هم دور کرده. دلها رو سرد کرده.
