پدربزرگم فوت کرده فردا میخوان حرم دفن کنن ، بعد پدرشوهرم زنگ زد تسلیت بگه گفت من فردا کلاس دارم تا شب ، زحمت سوسن خانم با شما برید دنبالش ، خود مادرشوهرم خادم حرمه با اتوبوس میره و میاد ، خب فردا خودش با اتوبوس بیاد میمیره ، حتما باید برن دم در دنبالشون ، بخدا مردم شانس دارن ، همین چند روز پیش عمه مادرشوهرم فوت کرد بعد من گفتم تعزیه کدوم مسجد هست ما هم بیایم گفتن فلان مسجد ، یک کلام نگفتن نه نمیخواد زحمت بکشید شما باردارید سختتونه ، منم شوهرم سرکار بود اون تایم که تعزیه بود مجبور شدم با مامانم با تاکسی بریم و برگردیم ولی یک کلام نگفتیم به پدرشوهرم که شما راهت نزدیکه دنبال ماهم بیا ، به قول معروف پول گرد و بازار دراز
مسیله پول بنزین نیست ، ما مسیرمون فرق داره ما یک راست میریم سمت حرم ولی مادرشوهرم راهش دوره از ما ، بعدم ما خودمون صاحب عزاییم شاید بخوایم بریم خونه ی پدربزرگم بعد مادرشوهرم رو چیکار کنیم
باور کن دوست ندارم به کسی زحمت بدم ، من حتی خجالت میکشم به پدر و برادرم بگم بیان دنبالم ، میگن مگه خودم چلاغم ، پول هم دارم سوار تاکسی میشم میرم ، خیلی بدم میاد به کسی زحمت بدم ، نمیخوام کسی بخاطر من معذب بشه
منم چندین سال بقیه رو مهمان کردم یه سال دعوت نکردم همه خونه یکیشون دعوت بودن و مارو نکفتن،سال بعد می ...
ما هم دنگی میزاریم همه چی میخریم خونه پدر شوهرم جمع میشیم،همه چیزم جمع میکنیم میشوریم برمیگردیم،مهم دور هم بودن و خوش گذشتنه واقعا نباید فقط به نفر فشار بیاد
ما هم دنگی میزاریم همه چی میخریم خونه پدر شوهرم جمع میشیم،همه چیزم جمع میکنیم میشوریم برمیگردیم،مهم ...
سالها خونه من بودن،یه سال من دعوت نکردم همه خونه برادر من جمع شدن و منو نگفتن بدون اینکه دلخور باشیم،خب حقیقتا دلم گرفت،بعد خبر اومد داداشم گفته هزینه زیاد میشه بیا دنگی بزاریم که کسی قبول نکرده،منم فقط ابجیم میاد خونم که اونا هم دست خالی نمیان،
وطنم پاره ی تنم ،خدایا حافظ رهبر عزیزم (سید علی)باش🇮🇷🇮🇷🇮🇷خدایا حافظ دلاور مردان (سربازان)سرزمینم باش🇮🇷🇮🇷🇮🇷.گیجید هنوز فصل تردید گذشت ان قصه که گفتید و شنیدید گذشت، داعش به چراغ سبزتان هار شده از این همه خون چگونه خواهید گذشت!!؟؟ دیگه نمیخوام از مادر شوهر،خواهرشوهر ،جاری،زن داداش،از هیچکس غیبت کنم،حتی خانواده خودم،میترسم غیبت های اینجا هم تو نامه اعمالم إعمال بشه بدبخت بشم والا بخدا ،هر جا دیدید غیبت کردم بهم بگو خاک برسر باز که غیبت کردی،شاید آدم شدم 😔
من هیچوقت سعی نکردم همسرم رو از خانواده اش دور کنم همش میگم برو سر بزن برو خونشون ولی همسرم خودش نمیره میگه تو هم بیا ، یعنی هر پقت رفتیم باهم بودیم ، باور کن ی سری مادرشوهرم سفارش ی صندلی پلاستیکی داد که برای مادرش بخریم شوهرم از سرکار رفت خرید برد تحویل داد دم خونشون درصورتیکه خودشون دوتا ماشین دارن میتونستن برن بخرن ولی دیوار کوتاه تر از ما ندیدن ، ولی من چندماهه دارم به شوهرم میگم فلان چیز رو بخر هنوز نرفته بخره ، خب این چیزا رو میبینم لجم میگیره ،خودمم باردارم وگرنه منت کسی رو نمیکشیدم میرفتم میخریدم
تو اینجوری ولی اون ک اینجور نیس اینقدر بی رحم نباش پدر مادر شوهرتن چیز بزرگی ازش هم نخواسته ک برن دن ...
اره میدونم به قول ی بنده خدایی بعضی ها گاون ، البته دور از جون گاو ، نمیفهمن ، یکم فکر نمیکنن اقا اینا شاید خودشون کار داشته باشن نتونن بیان دنبال ما ، براشون زحمت درست نکنیم ، اگر جایی نمیتونیم بریم نریم بهتره تا اینکه بارمون رو بندازیم روی دوش دیگران و اونا رو بخاطر رفاه خودمون اذیت کنیم
مشکل از مادر شوهرت نیس مشکل از شوهرته ک با این رفتار باعث شده سر اونحساس شی
اره میدونم ولی اونا هم بی تقصیر نیستن ، چرا باید همیشه با ماشین ما برن اینور اونور ، تازه همین ماشینم اونا نخریدن که بگیم چون اونا خریدن حق دارن ، با خودشون نمیگن اقا شاید اینا کار داشته باشن