اگه مادر شوهرتون بره یه مسافرت زیارتی همه بدونن بجز شما و همسرتون واکنشتون چیه
آیا حق دارم ناراحت بشم ؟
تا شب قبلش با همسرم در تماس بودن ولی اصلا چیزی نگفتن و ما خیلی اتفاقی متوجه شدیم
هرچی باخودم کلنجار میرم میگم بیخیال چه فرقی برا من داشته بگه یا نگه باز ته دلم ناراحتم که چرا برای کاراشون یادشون به همسرم هست ولی این جور مساله ما باید از دیگران بفهمیم
این مورد باعث شده تمام دلخوریا و ناراحتیا برا من زنده بشه و مثل خوره افتاده به جونم تمام ذهنم درگیرش هست
منم ناراحت می شدم به شوهرم حرفم می گفتن دیدی بگو سوغاتی کو
برگشته؟
شما اصلا نرین دیدنش واسه زیارتی که رفته
ناراحتی هم نداره نگه دار به جاش تلافی کن
خوشحال میشم چون دگه فکراین نیستم چه کادویی ببرم اون چندروزم زنگ نمیزنم بعدم میگم خبرنداشتم بمانگفتیدترسیدیدماتوقع کنیم همراهتون بیاییم ؟
بنظرم ناراحت ميشدم
من باشم اهمیت نمیدم ولی بیانش میکنم پیش همسرم
من اولش فکر کردم سفرش یهویی بوده وقت نکرده بعد متوجه شدم نه از قبل همه در جریان بودن به شوهرمم گفتم که واقعا ناراحتم هرچند اونم خودش دلخور بود ولی خب ذهن من آروم نمیشه
شما خوبیتو بکن احترام بزار بهشون
زندگی همینه اگه بخواییی واسه هر چیز بیخود عصبانی بشی که به خودت آسیب میزنی
بیخیال شو ، تک و توک خانواده شوهر ا این کارا می کنند ،به جاش برگشند نگو زیارت قبول ،اگر گفت بگو نمیدونستم ، ادم زیارت میره ، یه حلالیت میطلبه و میره اینجور بی سر و صدا ندیده بودم 😂
به یه ورت عزیزم ولی داشته باش جایی شوهرت خواست زیاده روی کنه بهش یادآوری کن
بعدا ها شما هم تواستی بری مسافرت ، راحت نمی خواد بهشون بگی ، قشنگ یه دلیل موجه داری پیش شوهرت که اونا هم میرن مسافرت نمیگن
