2777
2789
عنوان

مادرشوهرم هر سری میره مسافرت زحمت پدرشوهرم میفته رو دست ما

| مشاهده متن کامل بحث + 1052 بازدید | 61 پست
سالی چندبار میره مگه؟شما که اندازه خودتون درست میکنی یه نفر دیگه هم روشبالاخره پدرشه کلی زحمت کشیده ...

ببین صحبت اون وعده غذا نیست ۱۰ روز مثلا میمونه شما دیگه این ۱۰ روز هم شام هم ناهار باید به فکر باشی ۲۰ وعده انگار مهمون داری حالا ۱۰ روز هفته شاید ادم سه تا شامشو بخواد حاضری بحوره با شوهرش درد سرن

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

من با مادر شوهرم زندگی میکنم این مشکل و دارم

الان که باردارم کمتر غذا میبرم براشون یکم کمتر میره اینور و اونور خدارو شکر

فقط 18 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

دلبرکم دخترکم من و بابایی و داداشی منتظر دیدن روی ماهت هستیم💗😘🌸

من برا خودمون ساده تر غذا درست میکنم اما پدرشوهرم پرتوقعه رو خوردن و حساس امروز دیکه کشش نداشتم بادن ...

حق داری

بعضی از کاربرا درک نمیکنن

ی غذا گذاشتن ادمو نمیکشه

ولی اینکه بقیه مسولیتاشونو میندازن رو دوش ادم و خودشون میرن خوشگذرونی

فراموشی کیمیاست

ببین صحبت اون وعده غذا نیست ۱۰ روز مثلا میمونه شما دیگه این ۱۰ روز هم شام هم ناهار باید به فکر باشی ...


خب این بحثش جداست

اگه شوهرش گیر میده که غذا باید خوب باشه و اینا باید مشکلشو با شوهرش حل کنه

وگرنه میشه همون غذای ظهرو اندازه دو وعده براش بفرسته

خب این بحثش جداستاگه شوهرش گیر میده که غذا باید خوب باشه و اینا باید مشکلشو با شوهرش حل کنهوگرنه میش ...

شوهرشم که نگه بعد میگن مگه چیکار کرده حاضری فرستاده خبر مرگش یا باشوهرش بره یا نره

زیاد غذا خوب نپز

برو خانه مادر شوهرت از وسایل خودشون غذا بپز اندازه دو وعده بزرگ تو یخچال برگرد منم مثل مادرشوهرت هی اذیتم میکرد چند باری اینجوری بهش کردم بار آخر شوهرشم باخودش میبرد

من خوش بخت ترین زن روی زمینم  شکرت خدایا به خاطر پر از آرامشم شکرت خدایا به خاطر خونه ای که خریدم شکرت خدایا به خاطر ماشین سنگین که شوهرم خرید شکرت خدایا به خاطر شغل خودم که یه خیاط ماهر شدم خدایا شکرت به خاطر دختر باادب و درس خونم خدایا شکرت به خاطر پسرم خدایا شکرت به خاطر فروش باغ مون که با قیمت خیلی زیاد  باور نکردنی به فروش رفت شکرت خدایا به خاطر برادر هام که ازدواج کردن و خانواده خوبم که  همیشه منو قابل احترام میدونن شکرت خدایا که هر روز ثروتمند بیشتر میشه در زندگیم آرامش دارم در کتار همسرم و فرزندانم  خدایا شکرت کاعنات سپاس گزارم

وضعیت منم همینه عزیزم ولی هیچوقت غر نزدم. اوناهم هیچوقت ازم تشکر نکردن🥺

خیلی حس بدیه . منم مادرشوهزم تر و خشک میکنم . غذا میپزم دارو میدم . کنارش بچه داری میکنم کارای خونم هست . دیروز نیم ساعت بردم حموم شستم تموم موهای بدنشو براش شیو کردم مرتب . یه دستت درد نکنه خشک خالی هم نگفت😕☹️ انگار بدهکار باباشیم . یه سره هم با من دعوا داره و بحث میکنه . مثلاقلیون براش خوب نیست چون عمل کرده . روزی ۱۰ تا میگ برام درست کن بکشم . هرچی میگم خوب نیس انگار ن انگار

اولین غصه من اخرین نگاه تو بود بابایی😭🖤

ببین صحبت اون وعده غذا نیست ۱۰ روز مثلا میمونه شما دیگه این ۱۰ روز هم شام هم ناهار باید به فکر باشی ...

بابا ساده باشن اگر خودشون میخوان نون پنیر بخورن یه نون و یه تیکه پنیرم واسه پدرشوهرش بذاره .... خدا حفظ کنه عزیزانشونو ولی اومدیمو موقعبتی شد که باید هرروز غذا میپختن و میبردن اونوقت که نمیشه این کارارو کرد

بابا ساده باشن اگر خودشون میخوان نون پنیر بخورن یه نون و یه تیکه پنیرم واسه پدرشوهرش بذاره .... خدا ...

نمیخورن عزیزم انگار طلب دارن از آدم من نزدیک ۸ سال با اینکه خونم فاصله داشت هر سری مادرشوهرم جایی میرفت باید غذا میزاشتم لباس پدرشوهرم ظرفها همه رو میشستم اینقدر ریخت و پاش میکرد مثلا شب تا صبح سفره تو اشپزخونه پهن مورچه میزدچون منتظر بود من جمع کنم تا اینکه دو ساله یه عروس گرفتن چنان برادر شوهرمو زنش شستنشون گفتن باید تازه مادرم بیاد کارای خونمونو بکنه دیگه از اون موقع تا شوهرم به من میگف میگفتم چن سال من بودم حالا نوبت زن داداشته جرات ندارن دیگه انتظار داشته باشن..تازه خواهر شوهرام میگن ما بهترین خانواده ایم عروس برامون کارنمیکنه

خیلی حس بدیه . منم مادرشوهزم تر و خشک میکنم . غذا میپزم دارو میدم . کنارش بچه داری میکنم کارای خونم ...

وای اینا رو راست گفتی ؟خدا بهت صبر بده

من نمیتونم مثل تو باشم .اصلن وظیفه خودم نمیدونم اینطو رسیدگی کنم دختراش ببرنش سر پیری حمموم .مگر موقع نیاز کمک به من بود که من اینکارا رو کنم

از اونطرف بده بکشه بزار براش ضرر داشته باشه بیخیالش شو

نمیخورن عزیزم انگار طلب دارن از آدم من نزدیک ۸ سال با اینکه خونم فاصله داشت هر سری مادرشوهرم جایی می ...


دقیقا منم قبلن خرکاری میکردم نمیدیدن ولی دخترشون یک دهم من کاری میکرد تو همه فامیل میپیچید .منم این تبعیص ها رو دیدم تصمیم گرفتم محل ندم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز