من زن داییم فوت کرد چهار تا بچه داشت قضیه سی سال پیش هست ،یکسال بعد داییم ازدواج کرد خدا شاهده خانوم جدید از گل نازکتر به بچه ها نگفت،هنوز که هنوزه با اینکه بچه ها ازدواج کردن و رفتن دنبال زندگیشون بازم شب یلدای و عیدی دخترا رو میفرسته خونشون.پارسال عمل کرده بود دختر داییام یک ماه بردن نامادریشون رو خونشون نگه داشتن.
من پدر بزرگم نامادری داشت نامادری به بچه های خودش اینقدر محبت نمیکرد که به بابا بزرگم محبت میکرد.بابا بزرگم تصادف کرده بود پیرزن ۸۰ ساله گریه و زاری که منو ببرید یوسف پسرم رو ببینم.با ویلچر آوردنش بیمارستان بابا بزرگم رو ببینه.همه نامادریا بد نیستن