راستش خودمم توش موندم! ببین شوهر من کلی کتکم میزد و خیانت میکرد اما من هیچوقت به خانوادم نمیگفتن تا اینکه تصمیم به جدایی گرفتم وقتی که خواستم جدا بشم همه کارای شوهرمو به خانوادم گفتم اما اونا باور نکردن و فک کردن من دارم دروغ میگم. (اینکه میگن مشکلاتتونو به خانواده هاتون نگید همیشه هم خوب نیست!) خلاصه من تنها موندم و کسی هم دهیم نکرد. پشت سرم میشنیدم که گفتن این دروغ میگه شوهرش تا دیروز خوب بود یهو بد شد!
از طرفی آدمای بیخیال و راحت طلبیم هستن و نخواستن خودشونو درگیر مشکلات من کنن. باور نمیکنی حتی خودم تنهایی اساس کشی کردم نگفتن لااقل بیایم کمکت یا ی لقمه غذا واست بیاریم تو اساس کشی و جا به جایی بچت گشنه نمونه