۱۳ سالشه با اون یکی آبجیم سر قابلمه غذا دعواشون شد منم از هردوتاشون گرفتم نزاشتم هیچ کدوم بخورن چون دعوا کردن سر فذا دوباره و گفتم تا دعواتون تموم نشه نمیدم. بعد خودم سهم خودمو یه قاشق خوردم که اومد کاغذ مچاله کرد انداخت تو غذام و میخواست غذامو بریزه سطل زباله منم عصبی شدم یه دونه زدمش.
اونم یه فحش خیلی بد داد گفت ک..کش که تا به حال تو خونه مون نگفته بودیم منم خیییییییلی عصبی شدم صورتشو گرفتم سه تا سیلی زدم بهش یه دونه هم گردنشو نیشگون گرفتم. اونم دستمو چنگ زد که خون اومد و زد.
خیلی خیلی از رفتارم پشیمونم ولی حرفشم خیلی زشت بود هنوزم فکر میکنم میمونم که مامانم میخواد باهاش چیکار کنه.