من یبار ختم پسر عمویه بابام بود رفتم اونجا همسرم که در دورانه عقد هستیم از تایمه ختم گوشیشو ج نداد تا اخرش
بعد من اومدم خونه پی ام دادم نخونده بوده همیشه دیر وقت میخوابه ولی اونشب زود خوابید از اونجایی من کنجکاوم داشتم همینطوری تو اینستا میچرخیدم
که یهو دیدم دوستش استوری گذاشته با نامزدم سرشونم تکون میدن دستشونم تکون میدادن چندتا دخترم اونور تر قر میدادن من ادمه گیری نیستم ولی خوب اولا ناراحت شدم که من نگفته و نرفته و جوابه تماسایه منو نداده پی امامو نداده شب زنگ زدم به جایه اروم کردنم میگه قط کن حال ندارم خودش منم دیدم که شوهرم تو پارتیه خودم حالم خوب نبود خودشم جو خوبی نداشت شما بودین چیکار میکردین