2777
2789
عنوان

دلم میخواد•••

968 بازدید | 23 پست

دلم  می‌خواد مثل کتاب‌های عاشقانه‌ای که می‌خونم، یه روز بی‌خبر از همه‌جا، چشم‌هام یه کیو ببینن و همون‌جا بفهمم با همه فرق داره؛ و مهم‌تر از اون، در مورد این متفاوت‌بودنش اشتباه نکنم. 

دلم می‌خواد وقتی برمی‌گردم خونه، همه‌چیز رو از اولین ملاقات‌مون دقیق و با تمام جزئیات بنویسم. فردا، همون ساعت، همون‌جا دوباره ببینمش؛ و بعدترها بفهمم که اون هم دقیقاً با همین خیال برگشته بود—برای اینکه شاید دوباره منو همون‌جا ببینه.

می‌خوام با هم تمام کافه‌های شهر رو پیدا کنیم؛ حتی اون یکی که توی کوچه‌پس‌کوچه‌ترین نقطه‌ی نقشه‌ی شهره. می‌خوام از جزئیات هم باخبر باشیم؛ مثلاً بدونم کدوم بافت لباسش کنار کدوم پالتوش بهش میاد و اون هم دقیقاً همونو بپوشه ... بدونه من دقیقاً چه مدل پیتزایی دوست دارم، و اینکه یه سبد ظرف و خوراکی با پارچه‌ی چارخونه برای پیک نیک  رو ترجیح می‌دم یا شهربازی؟ 

بلیت کنسرت خواننده‌ی محبوبم رو بگیره و من هم همه‌ی این ریزترین جزئیات رو بنویسم؛ 

هر روز، از اول روز تا آخر شب…

 حتی اون روزهایی که اصلاً خوب نیست

.

.

.

دلم می‌خواد قصه‌مون مثل همون کتاب‌هایی باشه که وقتی فکر می‌کنی همه‌چی قراره همین‌جا تموم شه، صفحه‌ی بعد یه معجزه‌ی کوچیک اتفاق می‌افته؛ مثل وقتی که معشوقه‌ی نویسنده، یه شب، با دو شاخه از گل محبوب نویسنده جلوی در ظاهر می‌شه، نویسنده ناخواسته خنده ش می‌گیره و تمام ناراحتی‌هاش آب می‌شه. جوری که خواننده ی کتاب وسط گریه‌هاش دوباره می‌خنده و خوشحال میشه که قصه تموم نشده...

می‌خوای بدونی چی می‌خوام؟ یه نفر که همه‌ی جزئیاتش—کافه‌ها، لباس‌ها، طرز خندیدن، سلیقه‌ی سریال‌دیدن—ارزش نوشتن داشته باشه، بدون اینکه حتی یک لحظه نگران دغدغه‌های امروز مثل فالوئر و فالوئینگ اینستاش باشم. کسی که بدونم قراره تا آخرین صفحه‌ی کتاب رو براش بنویسم؛

 وقتی که پیر شدم، روی صندلی توی تراس نشستم و اون داره گل‌ها رو آب می‌ده....می‌خوام بنویسم: «گل‌ها رو خیلی دوست داره؛ هر روز بهشون می‌رسه. از اولین روزی که اومدیم توی این خونه تا امروز، یه روز هم نشده که حواسش به گل‌ها نباشه.یادمه از همون دوران جوونی عصرها برمیگشت خونه تا باهم توی تراس چایی بخوریم…»

اما ته همه‌ی این رویا، یه ترس هست که از بین نمیره و هر روز بیشتر میشه؛ ترسی که همیشه حضور داره... اینکه یکی بیاد، بهم امید بده، و من شروع کنم به نوشتن درباره‌ش... فکر کنم قراره صفحات آخر کتابم به حرف‌های دوران پیری‌مون توی تراس ختم بشه… اما آخرش ببینم فقط چند صفحه ازش نوشته شد و اون هم مثل همه بود...

t.me/OffShiirley 🪽فقط بگو کو مایوت ؟میخوایم بپریم تو آب از رو کایوت....🪶🕯

این چند روز حال روحی و جسمیم جفتش با هم افتضااااااح بود
چهار روز پیاپی بدون اغراق اشک ریختم
هر دقیقه ش رو
اصلا نمیدونم چم بود فقط میدونستم که باید گریه کنم
هر اشکم به اشک قبلی وصل میشد
انگار غم همه ی دنیا به قلب من هجوم آورده بود
از طرفی آنفولانزا هم گرفتم
خوبیش این بود خانواده به چش و نوک بینی قرمزم نمیتونستن گیر بدن و میتونستم بگم بخاطر آنفولانزا ست
سرم و آمپول هم زدم
پریود هم شدم
شبانه روز اشک ریختم
خوبیش این بود چهار روز استعلاجی داشتم و میتونستم بی عذاب وجدان دانشگاه نرم و خونه بمونم و ضجه بزنم
یه جوری گریه میکردم انگار یه نفر مرده
از طرفی میخواستم خودمو محدود کنم و ترک سایت و چنل کنم و حتی ننوشتم بلکه کمی آروم شم
خودم بودم و خودم🫠
و البته دوتا از رفیقام کمکم کردن
تا اینکه یه خواب قشنگ دیدم

t.me/OffShiirley 🪽فقط بگو کو مایوت ؟میخوایم بپریم تو آب از رو کایوت....🪶🕯

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

این چند روز حال روحی و جسمیم جفتش با هم افتضااااااح بود چهار روز پیاپی بدون اغراق اشک ریختم هر دقیقه ...

خونه ی ما اولین خونه ی محله مونه
یعنی محله مون با خونه ی ما شروع میشه برای همین تو آدرس دادن هم راحتیم میگیم اومدی فلان جا همون اولین خونه رو که دیدی خونه ی ماست
دقیقا اتاق من اولین نقطه ی خونه ست که آفتاب بهش میتابه
خواب دیدم یه نفری(که ترجیحا اسمشو دوس ندارم بگم_یه شخصیت معروف ) اومد توی اتاقم
اتاقم پر از نور آفتاب بود
گفت هر روز صبح نور خورشید به اولین خونه از محله تون که میتابه خونه ی شماست
و اولین نقطه ی خونه تون که نور بهش میتابه اتاق توعه
خدا هر روز اولین نور خورشید رو به اتاق تو میده
این خدا چجوری ممکنه حواسش به تو نباشه؟
دقيقا همین قدر قشنگ ...
حالم خوب شد
واقعا دیگه گریه نکردم

t.me/OffShiirley 🪽فقط بگو کو مایوت ؟میخوایم بپریم تو آب از رو کایوت....🪶🕯

برای کوکوی عدسی
دو لیوان عدسی و دو تا سیب زمینی و یه پیاز و کمی آب رو گذاشتم بپزه توی ماهیتابه
آبش که خشک شد و کاملا قابل له کردن شد ،له کردم و یه دونه تخم مرغ و دو قاشق آرد و ادویه بهش اضافه کردم و سرخش کردم و این شد نتیجه ش

t.me/OffShiirley 🪽فقط بگو کو مایوت ؟میخوایم بپریم تو آب از رو کایوت....🪶🕯

یه ربع وویس ضبط کردم الان متوجه شدم توی امضا هم دیگه نمیشه لینک گذاشت
تبریک به من تبریک به تو تبریک به همه

t.me/OffShiirley 🪽فقط بگو کو مایوت ؟میخوایم بپریم تو آب از رو کایوت....🪶🕯

مریم مومن ازدواج کرد سیسی ها
چرا امسال همه دارن ازدواج میکنن چه خبره؟
حس میکنم سلبریتی بعدی امسال منم

t.me/OffShiirley 🪽فقط بگو کو مایوت ؟میخوایم بپریم تو آب از رو کایوت....🪶🕯

مریم مومن ازدواج کرد سیسی ها چرا امسال همه دارن ازدواج میکنن چه خبره؟ حس میکنم سلبریتی بعدی امسال من ...


کراشِ تمام دخترها ازدواج کرد!

همسر سامی بیگی کیست؟ عکس


این روزها که خبر ازدواج سلبریتیها یکی پس از دیگری منتشر میشود، نوبت به سامان اسحاق بیگی، ملقب به سامی بیگی رسید. خواننده ی محبوب و پرطرفدار ایرانی بالاخره زندگی مشترک خود را آغاز کرد.


همسر او از معماران مطرح کشور است که یکی از شناگران حرفه ای نیز به شمار میرود. ترکیبی کم نظیر که توجه بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کرده است.


سامی بیگی در گفتوگوی اختصاصی اش درباره ی نحوه ی آشنایی با همسرش گفت:

«یک روز تصمیم گرفتم دایرکت اینستاگرامم را چک کنم. دیدم یک نفر، هر روز برای استوری هایم ایموجی 🔥 میفرستد. زیر پستهای مرتبط بهم هم مینوشت: همسرم ❤️. نمیدانم چه شد، اما همان لحظه حس کردم همسر رویاهایم را پیدا کرده ام.»


او ادامه داد:

«به دایرکتش رفتم و دیدم علاوه بر معماری، سرآشپز حرفه ای است، برنده مسابقات المپیک شناست و در حوزه طراحی از چهره های برجسته محسوب میشود. همانجا از او خواستم مرا به غلامی بپذیرد.»


به گفته ی سامی بیگی، همسر آینده اش ابتدا تمایلی نداشت و اعلام کرده بود قصد ادامه تحصیل دارد؛ اما به مرور زمان و با جدیت سامی، شرایط تغییر کرد.

«در نهایت شروط پدرش را پذیرفتم. مهمترین شرطش این بود که وارد شغل دولتی شوم و بیمه تأمین اجتماعی داشته باشم. برای عشقم همه اینها را انجام دادم.»

t.me/OffShiirley 🪽فقط بگو کو مایوت ؟میخوایم بپریم تو آب از رو کایوت....🪶🕯

کراشِ تمام دخترها ازدواج کرد! همسر سامی بیگی کیست؟ عکس این روزها که خبر ازدواج سلبریتیها یکی پس ...


اولین عکس منتشر شده از مراسم ازدواج سامی بیگی در صفحه ی اینستاگرامش

samebeigi:من یه دیوونه م وقتشه عاقل شم تو ته خوبی حق بده عاشق شم عمرمو گشتم تا که تو پیدا شی هیچی نمیفهمم فقط میخوام باشی❤️💍


t.me/OffShiirley 🪽فقط بگو کو مایوت ؟میخوایم بپریم تو آب از رو کایوت....🪶🕯

میخوام زن سامی بیگی شمممممم😭
ببینید چقدر میایم بهم😭
من واقعا دوس دارم زن سامی بیگی شممممم 😭

t.me/OffShiirley 🪽فقط بگو کو مایوت ؟میخوایم بپریم تو آب از رو کایوت....🪶🕯

یه کاری کن
نمیدونم
مثلا پاورپوینت درسمو درست کن که یکشنبه ارائه دارم
بگو بخاطر تو کردم

t.me/OffShiirley 🪽فقط بگو کو مایوت ؟میخوایم بپریم تو آب از رو کایوت....🪶🕯

سامی بیگی، خواننده محبوب ایرانی، به تازگی جزئیات آشنایی خود با همسرش را برای اولین بار فاش کرد. او در مصاحبهای گفت: «هنگامی که برای اولین بار به دایرکت همسرم پیام دادم، متوجه شدم او را از قبل میشناسم. سالها پیش در سایت نینیسایت اکانت داشتم و یک روز تاپیکی با عنوان 'بیاید سیکس پک مو ببینید عکس 📷' ایجاد کردم و پس از آن چندین درخواست دوستی دریافت کردم. در همان زمان، حساب کاربری من توسط نینییار 3 تعلیق شد (میخندد) و من فعالیت خود را در اینستاگرام ادامه دادم.»


او ادامه داد: «با وجود فعالیت کم در نینیسایت، هنوز خواننده خاموش تاپیکهای اوپیوم، همسرم، بودم. حتی بین سانسهای کنسرتهایم، گوشیام را چک میکردم تا ببینم او پست جدیدی گذاشته است یا نه. روزی که در دایرکت اینستاگرام با هم صحبت کردیم و همسرم به من گفت که بهترین معمار خاورمیانه است و برنده مسابقات المپیک شنا و شف میباشد، شک کردم که چقدر شبیه اوپیوم است. وقتی مطمئن شدم که خودش است، باورم نمیشد که واقعاً با او صحبت میکنم.»


سامی بیگی در ادامه گفت: «من سالهاست خواننده خاموش تاپیکهای او هستم و همیشه آرزو داشتم با او صحبت کنم. تازه فهمیدم زندگی یعنی چه؛ همسرم چنان فهمیده است که این 17 سال اختلاف سنی اصلاً به چشم نمیآید. تمام ملاکم برای ازدواج، همسری بود که طرحهایش قرینه و منتظم باشد، هر روز در کرال سینه پیشرفت کند، کوکوی عدسی بپزد، و همه اینها را در او دیدم.»

t.me/OffShiirley 🪽فقط بگو کو مایوت ؟میخوایم بپریم تو آب از رو کایوت....🪶🕯

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز