با ی هرزه طلاق گرفته چن ماهه هس.چتاشونو دیدم ک چجوری منتشو میکشید ک باهاش بمونه حالم بهم خورده هرزه میدونه زن داره ولی مث اینک بهش میگ زنتو طلاق بده منو بگیر امشبم گف برو طلاق بگیر من باهرکی دلم بخواد هستم و میمونم منم گفتم ب کتف چپم من بخاطر بچم موندم شبا منو دخترم تا دیروقت بیداریم از اون ورم تا سه چهار ظهر میخوابیم یا بیدار میشیم یچی میخوریم باز میخوابیم زود ک از سر کار برگرده جهنم میشه خونمون.امروزم میگ تو مادر خوبی نیسی تا ظهر میخوابی بچه گشنه میمونه.منم گفتم دنبال بهونه نباش مث مرد بگو کسی دیگ رو میخوام