معنی این کارای شوهرم چیه

عین منی .

یه خلا توی قلبم دارم که خودم خودمو بقل میکنم تلاشامو قبلا کردم الان فقط سکوت میکنم و منتظرم صبرم تموم بشه همه چیو تموم کنم .

بی انصافیه این مدل زندگی لعنت به این مدل آدما

برای من سرد و خاموشو بچه ننه هست درصورتیکه عاشقم بود همون موقع هم محبت کردن بلد نبود و از اول کمبود محبت داشتم 

حالا من دوتا پسر دارم

دقیقا شوهرم براشون هم بغل و نوازش بلده هم قربون صدقه 

میدونی کی مشکلم حل شد؟

وقتی عزت نفس خودمو بالا بردم. درسته من آدم لمسی و شنیداری هستم، ولی به خودم گفتم بااااید از همین رفتارهاش عشق دریافت کنم. از همین توجهش به بچه ها به خونه...زبونشو بفهمم. اون که زبون منو نمی‌فهمه...

از نظر جنسی هم همسرم خیلی سرده...دیدم هی بگم بیا بیا، دو سه ماه یکبار هم نمیاد. ولی اگر با همین کارهای معمولش که نشان از توجه به مجموع زندگی داره، خوشحال و با نشاط باشم زبونشو بفهمم، مثلاً دو سه هفته یکبار میاد جلو

بعدم یه چیزی بگم ،

تو این دنیا اگر خدا رو مد نظر قرار ندی، خیییییلی چیزا سخت میشه. خیییییلی وقتا رضای خدا رو در نظر بگیر. قیامت رو در نظر بگیر...

پیشنهاد میکنم که به مشاور مراجعه کنید 

چون چیزیش نیست 

مدلشه 

همین طوری زندگی اینجوری براش خوب و کافیه

چیز بیشتری نمی‌خواد

اگر چیزیش بود، به زندگی و بچه ها هم نمیرسید

فقط خودمون میدونیم چقدرررر دست وپا زدیم و نشده 

حالا یه سریا که همسر خوب دارن میان میگن شما بلد نیستین 

کافیه خودشون مثل ما محبت دریافت نکنن یا تلاشاشون نتیجه نده فکر میکنن همه مردا یه مدلن و همه پر مهر 

آره دیگه دارم میگم میاد یکی میزنه منو

دااااد میزنه اصلا یه چیزی

الان دیگه یاد گرفتم گریه فقط تو تنهایی

اونم در محضر خدا

والسلام 

درکت میکنم از تو توقع محبت داره اون شده زن تو مرد 

منم همینم همش پیف وپوف میکنه اصلا دیگه برام مهم نیست تو نبودنش آرامش دارم .من تا ۷ سال تلاش کردم نشد که نشد یکساله رها کردم بخاطر خودم و ارزشمند بودنم

شوهرت دقیقا عین شوهر منه منم دوتادختر دارم تاپیکتوخوندم فکر کردم خودمم اینجور نوشتم منم ده ساله ی دوستت دارم ازش نشنیدم هیچ هیچ حرف عاشقانه ای حتی توپیام اوایل بهتربود ازوقتی بچه دارشدم صفر هزاران باربهش گفتم من تشنه محبتم ازطرف تو تشنه ی حرف عاشقانه اما انگار نمیشنوه خیلی قهرکردم به هردری زدم نشد که نشد باتمام وجود افسرده وپژمرده شدم خودم احساس میکنم ی چیزی کم دارم ولی بخاطر دخترام موندم ودارم زندگی میکنم