نمیخام بحث جنسیتی کنم ک ی عهده مخالف بریزن تو تاپیکم حوصله ندارم ن توان بحث کردن.من نه سال ازدواج کردم،هردو ازدواج دوم.ناسازکاری شوهرو خونواده شوهر شروع شد. با شوهرم خیلی سختی ها داشتیم خیلی مشکلات باهاش گذروندم ک روح و جسمم اسیب دیدم.بچه اولم دنیا اومد تو دست گرفتنش و اصلا من ادم حساب نکردن.بچه اولم دختر بود.اصلا همه جا از نوزادی تا س سالکی تو دست خودشون میگردوندن.خیلی دلگیر بودم انگار ادم اون زندگی من نبودم.اصلا برای هیچکس مهم نیودم.ی جورای شوهرم خودش بالاتر از من میدونست.تا بچه دومم پسر شد و نزاشتم مثل دخترم تو مشت بگیرنش و اعتراض خودم اعلام کردم و پسرم وابستگیش ب خودم بیشتر شد مثل دخترم نشد ک اولویتش اونا باشن.من مادرشوهرم جلو روم احترام میزاره و خوب رفتار می کنه ولی پشت سر چند بار فهمیدم پشت سرم شوهرم شیر می کنه و بد میگه و توقعات شوهرم از من زیاد می کنه اینقد احترام گذاشتم.حتی رفت امدم کم بود کمتر کردم.شاید چند ماهی ی بار میرفتم خونشون.دوست نداشتم خیلی باهاشون دم خور بشم تا سومی ناخواسته باردارشدم..شوهرم ب مرور رابطش بامن و بچه ها بهتر شد و رفت امدش بااونا کم کرد واصلا اولویت خودش ندونست.من این بارداریم سخت شد انسولینی مدام تحت مظر الرژی و حساسیت شدید خیلی حالم بده تا اینکه..
چون تو محیط اونا بزرگ شده، از اخلاقشون برداشته، خودت کم کم شروع کن به سازگاری و محبت و دوست شدن با د ...
بخدا تمام وقتم برای دخترم من اصلا ناراحتیم اینه احتیاج ب زمان بیشتری برای پسرم دارم.الان خودم واقعا شرایط سختی دارم احتیاج ب زمان بیشتری برای خوذم دارم
اه پس همشون همینن چه بد ماهم مادرشوهر اینده میشیم ولی اینجوری عمرا
اصلا...من خرت و پرت ریخت و پاش اینقد زیاد بچه ها میکنن درتوانم اینقد نیی ک هرذوز تمیز کاری کنم.ی وقت چیزهای ک استفاده نداره بخشبدم.از نوزادی تا الانش ی وقت مادرشوهرم سراغ لباساش میگیره فلان لباسش نمیبینم یا فلان شلوارش هنوز داری؟؟اصلا میخاد ب همه زندگیم رصد داشته باشه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
هنوز دیرنشدههمینکه منطقی نگاه میکنین خیلی خوبهبه دخترتون پر وبال بدید و یه روانشناس کودک ببریدش تا ا ...
خداروشکر تو مدرسه چون زیر نظر ی مدیر کاربرد و متخصص روانشناس کودک هست همه تلاششون دارن برای بچه ها میکنن ک مهارتشون بالا ببرن.چرتکه دارن ک تعادل دست و ذهن هست .فعالیت ورزشی ک کسی نمیزاره اینا گذاشتن.بچه ها رو وادار ب فعالیت بدنی میکنن.فن بیان گذاشتن.الانم بخاطر اینکه اکثربچه ها گوشی بازی زیاد دارن .دارن برنامه های میزارن ک دقت و تمرکز بچه ها بالا بره.امسال تازه دخترم یادگرفته دکمه روپوش باز و بسته کنه.تو مهارت ضعیف بود.یا بازی های انگشتی میدن.دخترم سرویس بهداشتی نمیره .مدیرش عهده گرفته ک سرویس بهداشتی رفتن دخترم خودش درست کنه
عزیزم برای تربیت دخترت اصلا دیر نیست در دوره فرزند پروری استاد حسینی شرکت کنید اسم کانال تنها مسیر آ ...
نه عزیزم من کار این تبلبغات ندارم.ب اندازه کافی مشاوره شده...و من الان تو دوره حیاس زندگیم هستم ک شبم نمیدونم چطوری صبح میشه.اصلا در حال حاظر شرایطی نیستم ک بخوام درگیری خودم بیشتر کنم.کاش ی زن باردار با دو بچه و مشکلات دیابت بارداری و الرزی و اسم و تنگی نفسی ک دارم.فقط دلم میخاد حال خودم رو ب بهبود باشه ک بدونم چ غلطی کنم.ن درگیر چیزی پیش پا افتادع.اصلا شرایط اتفاق های بیشتر رو ندارم.ممنون از راهنماییتون
دو پیام طولانی دادم.گفتم خودم صلاح بچه هام بهتر میدونم چیکار کنم چیکار نکنم.ایلار مثلا اسم دخترم.گفتم از همون اول درس و تکلیف و کارای مدرسه و شخصیش و کاردستیش همه چیش با من بوده ن شما ن حتی باباش.پس صلاح کاراش خودم بهتر میدونم.لازم ب دخالت شما نیست. خودتون میدونید من تو چ شرایطی بودم ولی همه کاراش خودم کردم هیچ کمکی نداشتم.(خیلی حرفای بوذ ک الان یادم رفته بود بگن اینجا میگم.خوپش تیکه پاره میکنه برای نوه عرضه ندارن برای نوهاش ی لباس درست حسابی بگیره یا ی ست بیرونی بگیره یا حتی خونگی بگیره.گداگشنه و خسیسن.میره دست دوم لباس این و اون برای بچه هام کنار میزاره)گفتم لطفا تو تربیت بچه هام ب خودمون بسپارید لارم ب دخالت نیست صلاح بچهام بهتر میدونم.گفتم لازم ب بیان هرحرفی نیست .تازه خیلی محترمانه گفتم.گفتم وویسای ک میفرستی اسم شوهرم گفتم اون وویس نمیخونه وویساش من میخونم تا کونش اتیش بگیره گفتم😅چون شوهرم فقط گذری میبینه و رد میشه اصلا جواب وویساش نمیداد.گفتم اگه کمکی باشه من عملی و مالی احتیاج داریم کمک کتید نه با حرف و نظرات دیگه ک خودمون بهتر مییدونیم چیکار کنیم
اون ک کلا جوابی نداده بود تیک ابی هم نخورده بود تا امروز تیک ابی خورد...راستی اینم بگم گفته بودم ی دلیل نمیام و برم برای حرف و حدیث پیش نیاد.چون مادرشوهرم اصلا متخصص امار بردن و اوردنه حرف زیاذ میبره میاره