2777
2789

نمیخام بحث جنسیتی کنم ک ی عهده مخالف بریزن تو تاپیکم حوصله ندارم ن توان بحث کردن.من نه سال ازدواج کردم،هردو ازدواج دوم.ناسازکاری شوهرو خونواده شوهر شروع شد. با شوهرم خیلی سختی ها داشتیم خیلی مشکلات باهاش گذروندم ک روح و جسمم اسیب دیدم.بچه اولم دنیا اومد تو دست گرفتنش و اصلا من ادم حساب نکردن.بچه اولم دختر بود.اصلا همه جا از نوزادی تا س سالکی تو دست خودشون میگردوندن.خیلی دلگیر بودم انگار ادم اون زندگی من نبودم.اصلا برای هیچکس مهم نیودم.ی جورای شوهرم خودش بالاتر از من میدونست.تا بچه دومم پسر شد و نزاشتم مثل دخترم تو مشت بگیرنش و اعتراض خودم اعلام کردم و پسرم وابستگیش ب خودم بیشتر شد مثل دخترم نشد ک اولویتش اونا باشن.من مادرشوهرم جلو روم احترام میزاره و خوب رفتار می کنه ولی پشت سر چند بار فهمیدم پشت سرم شوهرم شیر می کنه و بد میگه و توقعات شوهرم از من زیاد می کنه اینقد احترام گذاشتم.حتی رفت امدم کم بود کمتر کردم.شاید چند ماهی ی بار میرفتم خونشون.دوست نداشتم خیلی باهاشون دم خور بشم تا سومی ناخواسته باردارشدم..شوهرم ب مرور رابطش بامن و بچه ها بهتر شد و رفت امدش بااونا کم کرد واصلا اولویت خودش ندونست.من این بارداریم سخت شد انسولینی مدام تحت مظر الرژی و حساسیت شدید خیلی حالم بده تا اینکه..

فقط 4 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

ای آه از این زندگی...

دمت گرم خداروشکر

فقط 16 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

پروفایل کپی نشه پلیز ❌❌❌❌ خودمم . من فاطمم   از یه خونه ی دنج ک تموم دنیامه 🌎🌝 یه دونه 😁 شوهر دارم که پسرخالمه 👫 نزدیک یه ساله رسمی هم شدیم و ازدواج کردیم ازاون عشقای فامیلی 😁😁😁❤❤❤ توی ده باصفا کنار تموم فامیلام زندگی میکنم ( شاید فکر کنی رضایت دارم ولب نه چالش دارم 💔🤣)،سعی میکنم ادم خوبی باشم مگه چندسال قراره تو این دنیا باشیم 😘😘😘😘 من درونگرام از جمع اجتماع فراریم عاشق تنهایی خونه البته طبیعت عشقههههه😙 یه نیمچه اشپزم و عاشق غذا  تو تاپیکا اشپزی تگم کنین مرسی  عشقای من بوس به لپای تپلی تون 😌💋  همین دیگه 😅 بایییییی 👋 دارم گواهینامه میگیرم اگه تجربه ای از ازمون توشهری داری بگو بهم مرسی جیگر ❤🎀🫀 راستی قنادم  سوال داری بپرس

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من همش درگیر دکترم و حالم خیلی بده.با دو بچه دیگه واقعا دست تنها برام خیلی سخت میگذره.و شوهرم متوجه میشم متوجه این شرایطی ک توش قراز گرفتم میشه و درکم میکنه.ی بار اتفاقی گوشی شوهرم دبدم ک مامانش روزانه صد وویس میفرسته.و حال احوال با شوهرم و بچه ها می کنه و جویای تک تک اعضای بدنشون هست.ک این زخم شد بده زنت دارو بزنه.اون سرفه می کنه بده زنت شربت بده .اون دلگیره از مدرسع بگو زنت جویای حال مدرسش باشه و ووووو..کلا در ریزو درشت بچه ها نفوذ کرده.

فقط 4 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

ای آه از این زندگی...

خدا ورش داره


میخام ب خانواده تم هیچی نگم برعکس همیشه اروم اروم وسایلامو جمع کنم ی روز مونده ب رفتن برم چمدون بخرم بریزم توش و برم ،بابا اگر سر کار بود مهم نیست مامانم سر کارش بود مهم نیست خانواده بودن نبودن دیدم ندیدم مهم نیست  میخام بدون ندیدن و خداحافظی کردن برم ،من اومدم ک سال اخر قشنگی داشته باشیم خیلی تلاش کردم و قشنگ هم ساختم اونا بلد نبودن قشنگی بسازن دل شکستن،اینجا ک نوشتم برای کسی ننوشتم برای خودم نوشتم چون چندین بار در طول روز امضای خودمو میخونم و هر قسمتش ی غم و شادی را یادم کیاره ک باید بمونه، ...غمگین ترین تصمیم مهاجرت بود ک خیلی طول کشید تا بپذیرم و برم دنبالش،ولی الان بابت اون تصمیم غمگین طولانی خوشحالترین و شکرگذارترینم،خوشحالم ک در کنار اصیلترین دیندارترین غیورترین فرزندان کوروش💔 نخواهم زیست *امروز دلم خواست بنویسم نزدیک ب پانزده ساله منتظرم امروز ک روزها را شمردم دلم ب حال خودم سوخت پونزده ساااال هرشب انتظار و دعا و نذر و نیاز و شکست ...دعام کنید حتی الانم با ناامیدی و خستگی نوشتم دعام کنید یعنی تموم میشه این انتظار یا اینکه من تموم میشم؟ امروز هفده مهر نذر حدیث کسا برداشتم برای انتظار میدونم ک پشت این میام مینویسم انتظار پونزده ساله من ب لطف پنج تن آل عبا تموم شد و همه چیز اونجور ک میخاستم با خوشحالی و رضایت و برکت سر اومد💕😍یادتونه اول پروفایلم نوشته بودم از سگ کمتر و اینا؟ب خاطر امتحانم نوشته بودم،اون آزمون به سر رسید با موفقیت بزرگ و خوشحالی و خوشگذرونی بزرگتر و خاطرات شیرین تر به پایان رسید♥️اونقدر شیرین ک شب ازمون مصاحبه ام اوکی شد،و تا چند روز دیگه دختر زیبای گیسو کمند چشم تیله ای می‌ره ب هامبورگ زیبا💌😅بزنید دست قشنگه را،ماشالله لاحول و لا قوة الا بالله آل‌علی العظیم استغفرالله ربی و اتوب و الیه هیچوقت از اینا ننوشتم ولی الان دلم میخاد بنویسم♥️💝😌

میدونم شرایط روحی و جسمی خودم ولی بیشعور همیشه بیشعوره.طوری ک بامن تا می کنه توقع ب اون جاریم نداره فقط ب من داره.اون جاریم بچه نداره.خلاصه کلی وویس و حرف و بازجویی شوهرم هیچکدوم جواب نداده بود و اهمیت نداده بود.منی ک سالی ی بار خونشون میرم.ی سر سر حرف شد دخترم خیلب وابسته ب خودش کرده ک دخترم تو کارای شخصیش مشکل داره و نمیتونه مستقل رفتار کنه با اینکه هشت سالشه

فقط 4 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

ای آه از این زندگی...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز