دپرس شدم میخوام روحیه پیداکنم اما تا تصمیم میگیرم برم کاری رو انجام بدم بغضم میگیره و به خاطراتمون ف ...
ميشه بپرسم كجان
اي اميد نااميدا حسييييين😢. تو رژيمم🥰وزن فعلي ٧٣/٤😫هدف اوليه٧٠😣هدف دوم٦٧🙁هدف سوم٦٤😕هدف چهارم ٦١🙂هدف پنجم٥٨☺️هدف ششم٥٥😊انشاالله تا ابان ماه بهش ميرسمممممم🥰🥰🥰😍
همش فکر میکنم اگه امارشو نداشته باشم و کنترلش نکنم میره پی خانوم بازی یا میره خارج باز.یا میره خوش گزرونی.اخه تابستون اصلا کار نداره.پریشبا انقد بهش زنگ زدم جواب نداد که خودم خسته شدم.بهش اس دادم جواب نمیدی که ندونم کدوم گوری هستی چیکار میکنی؟بیا طلاقمو بده.اونم اس داد داشتم فیلم میدیدم.و باشه با این کنترل کردنات حتما طلاقتو میدم.منم بلاکش کردم.گفتم منتظرم.ولی 4روزه که اصلا نیومده خونمون.انلاینم نی.دلم شور میزنه نکنه بره پی خانوم بازی.....بچها من بقدری حساسم که همش پرسجو میکنم از مجردیش که یوقت دستش به خانوم نخورده باشه هرچند مطمنم خورده.اینجور نبودما خودش حساسم کرده اخه هیزه حتی تو فامیل
اي اميد نااميدا حسييييين😢. تو رژيمم🥰وزن فعلي ٧٣/٤😫هدف اوليه٧٠😣هدف دوم٦٧🙁هدف سوم٦٤😕هدف چهارم ٦١🙂هدف پنجم٥٨☺️هدف ششم٥٥😊انشاالله تا ابان ماه بهش ميرسمممممم🥰🥰🥰😍
با این روندی ک پیش گرفتی مطمن باش اگه همچبن ادمی هم نباشه همچین ادمی میشه
مردا از کنترل کردن متنفرم
چرا اصرار داری فکرای منفیتو به واقعیت برسونی
هذچقد محدودترش کنی اون بدتر میکنه
باید ازاد بزاریش تا برگرده سمتت
میشه یه صلوات واسه خوب شدن بابام بفرستید؟ بدجوری بهش احتیاج دارم. ❤❤❤❤❤❤❤❤❤حس عجیبیه وقتی داری به آخرای سومین دهه زندگیت نزدیک میشی و یهو میبینی وای چقد داره دیر میشه واسه زندگی... یهو میبینی دیگه از اون خوابای طولانی تا کله ظهر خبری نیست... یهو میبینی آرزوهات چقد عوض شدن... یهو باخودت میگی نکنه دنیا تموم بشه و من هنوز به آرزوهام نرسیده باشم... همه ثانیه ها برات ارزشمند میشن..تازه بیدار شدم دعا کن چشامو نبندم... میخوام این راهو تا تهش برم... میخوام یه روز بگم به خودم که دیدی تونستی..
با این روندی ک پیش گرفتی مطمن باش اگه همچبن ادمی هم نباشه همچین ادمی میشه مردا از کنترل کردن متنفرم ...
اخه ذاتن خوب نی.پدر و عموهاشم با اینم که زن دارن 4تا 4تا صیغه میکنن و دارن.اینم پسر همون پدره.الان 4روزه ازادش گزاشتم ن زنگ زده ن اس داده ن حتی اومده ببینتم.اولا تا وقتی نیاز جنسیش بود میومد سمتم وقتی سیر میشد میرفت اونطرف الان 5ماهه اصلا نگفته نیاز دارم.بنظرتون مشکوک نی؟عزیزم اگ وقت کردی تاپیک قبلیامو بخون..
اخه من خودم ادمیم که تا الان نزاشتم هیچ پسری دستش بهم بخوره بجز شوهرم.حتی پسرا فامیل.قبلا خیلی گیر میداد شوهرم بهم که نباید بری بیرون فلان.الان میگه هرجا میخای بری ازادی برو.قبلا نقطه ضعف دستم میداد الان دیگه نمیده .اصلا روم حساس نی.غیرت نداره.بهم میگه ازادم بزار تا ازادت بزارم.ولی من تو کتم نمیره برا همین خودش اول منو ازاد گزاشته.کلا خیلی حساسم که یوقت نکنه بره......همش ترسش تو دلمه...اخه از شون بعید نی...بنظرتون باز اگ بعد چن وقت اومد باهاش اشتی کنم؟از یه نظر دوسش دارم از نظر دیگم با این وضع واقعا نمیتونم.اون میخاد برام عادی کنه کثافت کاریاشو