سلام دوستم من امروز فهمیدیم شوهرم آزو اسپرم. انقد گریه کردیم هر دومون. تا حالا اشک و بغض شوهرمو ندیده بودم. الان انقد سرم درد میکنه گریه کردم. امروز رفت پیش فرامرز فرهی. بهش گفته باید دوباره تکرار کنی.
شما چند وقته میدونین؟ و چه درمانی بهتون گفتن؟
اره مشکل از خودمه تخمدانهام کیست سازه وتنبل شدید
من میفهمم منی که جاری های بعد از من که شوهراشون از شوهر من کوچکترن و بچه دار شدن زود، میفهمم چی میگی. وقتی که هی مهمونی فلان و بهمان میگیرن برا بچه شون وقتی که هی تولد میگیرن وقتی باید هی کادو بدی برا دندونی و ویارونه و سیسمونی بینشون و یکسالگی و دوسالگی و..
وقتی تو فامیل شوهر همه از تو کوچکترها بچه دار شدن یا الان حامله آن میفهمم چه زجریه
منت بذارن سرم واسه چیزی که دست خودم نیست؟؟؟
من گل میگیرم اون دهنو...
تنها چیزی که نگرانم میکنه، علاقه ی شوهرمبه بچه است.
رنه تو اولین حرفامون بهش گفتم که بچه دار نمیشم، و گفت کا مشکلی ندارم.
ولی خب مرده... نمیشه مطمئن بود که ۱۰ سال دیگه هم هیمنجوری باشه.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
47 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
