کلاس دومه معلمشون شب توگروه گذاشته یه نقاشی رو برگه ی آچار بکشید و بیارید تا بزارم تو کلر بوک
ساعت ۸شب بود و برگه ی آچار تو خونه نداشتیم گفتم برو یکی از کاربرگ های پارسالت که یه طرف برگه کاملا سفید و تمیز هست رو برادر و نقاشی بکش نق زد که بریم بخریم گفتم برای برگه ها درخت ها قطع میشند و ماباید از هردوطرف برگه ها استفاده کنیم و توضیح دادم براش اونم راضی شد و نقاشی کشید و رفت فکر نمی کردم معلمش همچین برخوردی کنه
امروز ناراحت اومد خونه گفت معلمم گفت چرا رو برگه ی استفاده شده کشیدی چرا پدرومادرت به فکر وسایلت نیستند (درصورتی که دخترم اصلا بابانداره و من این موضوعو اول سال به معلم گفته بودم) برو از اول بکش بیار
من همیشه سعی کردم هرسال هر کاردستی و وسیله ای که معلم گفته بیارید آماده کنم اگه به نحواحسن هم نشد بازم دست خالی نمی فرستم
حتی با اینکه خیلی دستم تنگه تو جشن ها و مراسمات که به بچه ها میگند اختیاری یه چیزی بیارید شده یه ژله یا یه بسته مثلا رشته میدم دستش که ببره بده و حس نکنه چون بابا نداره از بقیه عقبه ولی امروز....
خیییییلی تو ذوق دخترم خورده
گفت مامان نرفتی یه برگه بگیری جلوی بچه ها خجالت کشیدم دیگم نفاشی نمی کشم
گفتم نکش
خانما خیییبلی ناراحتم