مثل الهه حسین نژاد یا زنه که تو کوره پختن.... من بچه همین جاهم اما تو مجردی فقط با خود تهرانی آشنا میشدم حومه تهران رو میترسیدم چون اکثرا هم دعوایی بودن هم فرهنگشون کم بود.. ولی نمیدونم چرا عین احمقا با حومه تهرانی سنتی ازدواج کردم . تو خانوادشم پرونده دعوا هست اتفاقا.. یعنی عین سگ میترسم که عصبی بشه... از آینده بچه هامم میترسم دوس دارم خونمو ببرم تهران و فقط به تهرانی شوهرش بدم بچمو... به سرنوشت من دچار نشه.... من کسی بودم پسر حومه تهران رو حتی سلام نمیکردم در حد خودم نمیدیدم از بس اکثرا هول و اهل کتک کاری بودن و ترسناک و اهل انتقام. خاک تو سرم واقعا
پس بزار یه جیزی بهت بگم مجبورم کردی اصلا دوست نداشتم خودمو لو بدم ببین من بچه شهرستانم ولی به خاطر شغل همسرم ۱۸ساله تهران زندگی میکنم حالا خود تهران نه اطرافش هستم اما یه همسایه دارم مثلا خیر سرش ادعاش میشه از بچگی تهران بوده میگه اینحا به دنیا اومده گاهی به من تیکه میندازه میگه نقگثلا فلانی دهاتیه من متوجه میشم با منه خب ولی ببین با شوهر و بچه هاش که دعواش میشه تمام اون فحشهای زشت و مثبت ۱۸ که خدا شاهده من حتی رومونمیشه اینحا بنویسم رو میگه من همش نگرانم بجه هام بشنون یاد بگیرن بچه ااشم شدن لنگه خودش دخترش نامزد داره با نامزده دعواش میشه یه حرفاییی میزنه که من ۱۸ ساله عروسی کردم روم نمیشه به همسرم حتی در خفا بگم 😖😖😖میبینی پس ربطی به تهران،شهرستان یا بالا و پایین نداره مونده به خانواده به ترببت درست
اگر به هنگام سختی با تعجب از خود پرسیدید پس خدا کجاست !؟به یاد داشته باشید که همیشه یک معلم به هنگام گرفتن آزمون سکوت میکند💔💔