2777
2789
عنوان

بیست سالگی ازدواج کردم

469 بازدید | 41 پست

تقریباً به اجبار خانواده 🥲

به اجبار که نه، فقط از شرایط خونه فراری بودم


مادربزرگم از ۱۷ تا ۲۰ سالگی هرماه خواستگار می‌فرستاد 

هرچی لات و لوت بود می‌فرستاد خونه ما

می‌گفت دختر نباید دانشگاه بره ، وگرنه خراب برمی‌گرده! همش بهم می‌گفت دختر یه بهاری داره(یعنی بعد از اون دیگه خواستگار نمیاد)! 

هزاراااان توهین بهم کرده بود تا ازدواج کنم، می‌گفت تو فکر کردی کی ای چی ای! تو آینه خودتو دیدی، جَوونی داری؟! (منظورش قیافه ست! درصورتی که خوشگل و سفید و قدبلندم)

تو خونه می‌مونی باید یه زن مُرده بیاد تو رو بگیره!

بخدا قسم عین حرفای خودشو نوشتم 😢


بابامم یه پسر مامانیییی که اجازه هر دخالتی رو می‌داد

سه سالللل زجر کشیدم داغون شدم مقاومت کردم و آخرش تسلیم شدم


بلاخره تو ۲۰ سالگی با خواستگاری که خودش دوسم داشت و اومد جلو ازدواج کردم

بعد از اتمام کار و بله دادنم از آخررر مادربزرگمو باخبر کردم و یکم دلم خنک شد


ولی من اصلا آدم ازدواجی نبودم

خیلی دلم گرفته💔

خاطره خوشی از خونه بابام ندارم

الان که ۲۷ سالمه حتی الانم برای ازدواجم زود بوده

عاطی صدام کنید♥️

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

همسرت ادم خوبی نیس؟

حَواسِتو بِدِع بِ ماهِت،چِراغائِ شَهر اَرزِش نَدارَن(: ♥✨ آنچه قسمت توست، از کنارت نخواهد گذشت، واسه چیزای از دست رفته غصه نخورید، یا برمیگرده یا اگه نمیرفت فقط باعث آسیب رسیدن بهتون میشد.

تو اون خونه می موندی چی نصیبت می شد ؟الان اگر همسرت خوبه چندتا کلاس ورزشی و زبان و ساز برو چندتا دوس ...

با کلاس و هنر و... سرگرمم

ولی بعضی وقتا خاطرات ناراحتم می‌کنه

عاطی صدام کنید♥️

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز