2777
2789
عنوان

خونه مادربزرگ**هفتمین خاطره ترسناک**

| مشاهده متن کامل بحث + 7288 بازدید | 63 پست
من هر وقت داستان وحشتناک میخونم حس میکنم اشیا کنارم و دور و برم تکون میخورن.خخخ.. اخه برقارو خدموش ک ...

منم خیلی میترسم ... اما نمیتونم از اینجور داستانا بگذرم ... مریضم

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من هر وقت داستان وحشتناک میخونم حس میکنم اشیا کنارم و دور و برم تکون میخورن.خخخ.. اخه برقارو خدموش ک ...

عزيزم حالا كه تنهايى نخون

دركائنات كاستى وفقر وجود ندارد زيرا كائنات منبع همه ى انرژى وثروتهاى روى زمين است پس من ميخواهم واو ميدهد😍            خداياشكرت كه تمام درهاى سلامت ورحمت وثروتت برويمان باز است🙏

واقعا اتفاق افتاده عزیزم؟پس چطور کاری ب مادربزرگت نداشتن؟

یه زمان خیلی از رنگ عوض کردن آدما غصه می‌خوردم  ولی امروز فقط بهشون می‌خندم. دیدم که پول فایده نداشت، شهرت کافی نبود، دیدم موفقیت‌های پر‌سر و صدا هم عمری داره و فقط شخصیتته که می‌مونه برات.  می‌خندم به تصورات خودم، که هربار از نگاه من چقدر اون آدمها بزرگ‌ به نظر می‌رسیدن و تهش مثل یک حباب به اشاره ای از روزگار، تموم!
به سختي🙄

گلم روزی چند ساعت اینجایی؟

تو خودت به این رسیدی که نیاز داری امام زمان بیاد؟ برای نجات مردم بیگناه و ستمدیده، برای ریشه کن کردن ظلم ، برای آوردن رفاه، برای تموم شدن این روزگار سیاه، برای عوض شدن و برچیده شدن هر سیستم کثیفی، برای نجات خودت!!!!! کی قراره  این نیاز رو درک کنی؟ کی آماده ای ؟ کی حس می کنی وقتشه؟ بهونه ات برای تعلل چیه؟ ....
عزيزم حالا كه تنهايى نخون

کار از کار گذشت... خوندم. ولی بعد با خوندن تاپیکای دیگه از فازش میام بیرون...عا ت دارم خودازاری کنم😐🙃😁

دستی بر تا.رو.ت ، ورق، طالعع بینی، ستاره بینی، قهوه و... دارم..دوست داشتی بیا برات انرژی تو بخونم..از حال و آینده.. (کارم با احترام رایگان نیست)

منم خیلی میترسم ... اما نمیتونم از اینجور داستانا بگذرم ... مریضم

من رفتم زیرپتو توبغل شوهرم قایم شدم تازه فاز گرفتم که داستان وبخونم اینکه تموم شد😖

من برای دخترانم آرزوی خوشبختی میکنم مادرم هم برای من آرزوی خوشبختی کرده بود ومادرش هم برای مادرم. من یقین دارم روزی دختری ازنسل ماخوشبخت خواهدشد😔😔سایه جون مامان ساغرعمرمامان دلم برای بغل کردنتون تنگ شده خدایا منکه نشد ولی دخترام وخوشبخت کن التماست میکنم خداجون.دلم براتون پرپرمیزنه 😔😔😔😔روله بی توتک تنیام له تنیایی تنیاترم وختی یادت کفم روله جورچیلگ آگرگرم😭😭روله باوتازندگیم گشتی قربانی تماشات کم روله مگر ودیدارت دل خصه بارم شادکم😢😢

خیلی پایانش باز بود خب از داییت بپرس هیچوقت از مادر بزرگ نپرسید که قضیه چیه!



بازم ممنون جالب بود

تقدیم ب دختر نازم😜                                                                     💖 اصفهان با آن همه وسعت شده نصف جهان!                   چند وجب داری,ولی کل جهانم گشته ای💖
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   bff_  |  1 روز پیش
توسط   zariqwp  |  10 ساعت پیش