مثلا دایی بخاطر حسادتی ک ب داداشم داشت همش ب مامانم میگفت مسرتو نزار باشگاه کمرش آسیب میبینه وهی گفت مامانم ب حرفش گوش کرد داداشم دیگه رشد نکرد
وهی میگفت بچت باباباش سرکاره کمرش ب مشکل میخوره
مامانمم با بابام دعوا راه انداخت تهش داداشم ی جوون ولگرد بیکار ب لطف حرف های داییم ک ب مامانم هی میگفت شد
شماهم از این تجربه هاتون هرچی دارید بگید تا بفهمیم ودرس بشه برامون