بعد ده سال
برای اولین بار دو سه هفته عقب انداخته بودم
خیلی صبر کردم نرفتم آزمایش
چون اصلا امیدوار نبودم
در کمال ناامیدی صبح روز پنج شنبه هفته پیش بی بی چک م دو خط افتاد
واای ک چه حسی داشتم
گفتنی نبود
چه حس قشنگی بود
تهوع هم داشتم
دوستم گفت یکی دیگ هم بزن دومی هم هاله انداخت
عصر پنج شنبه اومدم بیرون تا یک بی بی چک دیگ بخرم
علایم بارداری رو حس میکردم ولی بازم باورم نمیشد...
ساعت5عصر رسیدم تو کوچه که متاسفانه.....
یک خانوم بی ملاحظه ایی که سگ همراهش بود
سگش رو رها کرده بود
و خودش توی مغازه مشغول خرید کردن بود
من اصلا اون سگو ندیدم
غرق رویاهای خودم بودم ک چطوری به همسرم اطلاع بدم
ک اون سگ عوضیش به سمتم حمله کرد من تا اومدم به خودم بیام از ترس تمام بدنم شل شد اون لحظه دقیقا حس کردم که یه چیزی ازم کنده شد.
از شدت ترس قلبم داشت پاره میشد
اونقدر پاهام به لرز اومده بود که با دستم ران پامو گرفته بود تا لرزشش قط بشه
خب 😢
قلبم 💔💔💔
خب چی
وای
بقیه ش ؟!
الهی بگردم:)
وای...
ای وای💔💔🥲
الان حامیان حیوانات میان به انسان ها حمله می کنن
کاش می شستیش
لطفا یه صلوات بفرستید برای حاجت رواییم 🥹 😭
می شناسیش دیه بگیر ازش
