من بچه که بودم وقتی دیر میخوابیدم مامانم میگف یه دزدی هست میاد بچه هاییو که دیر میخوابنو میدزده اگه نخوابیدی به آقا دزده میگم تو رو هم با خودش ببره🤣
میریم آمپول بزنیم
من اصلا هیچی یادم نمیاد 😂😂 حافظمو از دست دادم
مامانم وقتی بابام حموم بود میرفت حموم میگفت میرم پشتشو کیسه بکشم 😂فقط همین یادمه
خونه پدربزرگم میرفتیم داییم هی میگفت سریع شام بخورید میخوایم بریم مهمونی هیچوقتم نمیرفتیم همیشه هم باور میکردیم
داداش بزرگیم ۱۶ سال ازم بزرگتره
مامانم میگفت خودت باید جورابات بشوری اون از خدا بی خبر میداد من میگفت با هر لنگه جورابی که میشوری خدا سه تا جوجه رنگی میزلره کنار واست😂😂 اخر سال میفرسته واست
چیزی یادم نمیاد
ولی به دخترم میگم برق اتاق خاموش کن بخوابیم وگرنه دختر همسایه میاد عروسکت میبره
مامانم کلا اینجوری نبود
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
