من چند باری شده که به خاطر گرما زیر مانتوم چیزی نپوشیده بودم و بعد دکمه مانتوم یا بینش فاصله افتاده یا باز شده گوشه سینم دیده شده یه بارم اندازه یه نیم سکه خشتک شلوارم پاره بود جلو شوهر عمم سر سفره شورت پام نبود تو خونه خودمون بودیم یا یه بار شکمم زده بود بیرون پیراهنم باز شده بود کلا ۴ بار این اتفاقا افتاده ولی هر بار با یاداوری دلم میخواد بمیرم چقدر من خنگم ۳۷ سالمه این اتفاقا تو دهه ۲۰ سالگیم اتفاق افتاده صرفا جهت درودل لطفا سرکوفت نزنین
خب میدونی مشکل کجاست مشکل این جاست که فکر میکنید این اتفاقات فقط برای شما می افته همه ما اتفاقات این چنینی داشتیم
ایمان میاورم به دوستی و صداقت قاصدک سالهاست که صدایم را شنیدنگاهم را خواند غصه هایم را گریست خوشی هایم را خندید وهمه شان را رساند به دوردست های خاکستری! وتو امروز هرچه قاصدک دیدی جز پیام دلتنگی های من چیزی از او نخواهی شنید
عزیزم راستی الان دیدم که ما تقریبا هم سنیم و هردو مجرد میدونی من درخت میکنم مشکلات مون باعث شده وسواس فکری پیدا کنیم وگرنه باور کن همه از این اتفاقات تو زندگی هاشون بوده تازه بدتر هم بوده
ایمان میاورم به دوستی و صداقت قاصدک سالهاست که صدایم را شنیدنگاهم را خواند غصه هایم را گریست خوشی هایم را خندید وهمه شان را رساند به دوردست های خاکستری! وتو امروز هرچه قاصدک دیدی جز پیام دلتنگی های من چیزی از او نخواهی شنید