سلام خانوما میشه باهاتون درد دل کنم منو راهنمایی کنید. من ۲۱ سالمه دوتا پسر بچه چهار سال و دوساله دارم از شوهرم یکبار خیانت چتی در حد سه روز دیدم که گردن نگرف همیشه هم منو مسخره میکنه میگ شکمت چقدر بزرگع چرا اینطوریه من ۶۵ سالمه شکمم بعد بچه زیرش خیلی آویزون شد اعتماد بنفس ندارم بعد خیانتش هم یک جور مریضی گرفتم که داعم تو دلم میگم اون زن های بدکاره رو الان میبینع میگ چقدر خوشتیپن همه بهم میگن بخدا صد برابر از شوهرت خشگلتری بینیتو عمل کردی فقط یک شکم بعد بچه مال همه میشه. ولی بازم من مریضی گرفتم پولشم ندارم عمل کنم .اصلا بهش اعتماد ندارم بخاطر بچه هام مجبورم دیگ .تو گوشیش شوند گزاشتن بودم بعد خیانتش یک ماه بعد تو تهران برادرش و برده بود بینیش و عمل کنه به زن ها تیکه مینداخ که قیمت چنده فلان اونا رو نمیدادن شاید اگر میدادن میبردشون..کار شوهر منم با وانت بار میبره تهران که میره دلم هزار راه میره دیونه میشم تا برگرده میگم نکنه فلان بازم خیانت کرد یا زن های خشکل دید. بنظرتون چیکار کنم من