2777
2789
عنوان

یاد یه سمی از بابام افتادم

87 بازدید | 6 پست

خانما پارسال رفته بودیم مسافرت 

یه خبابون پهنی یود ماشینا به سرعت حرکت میکردن  تقریبا 

ما وایساده بودیم وسط بلوار تا یکم خلوت شه بریم همینطور وایساده بودیم اصن قصد نداشتیم حالا حالا ها بریم چون شلوغ بود 

یهو دیدیم یه ماشینی خودش  کامل وایساد تا ما رد شیم 

توی همین حین ماشین پشت سری همسن ماشین اومد زد به اون ماشینی که توقف کرده یود 

دیگه اومدن پایین دعوا و داد و هوار 

بابام این وسط من و مامانم که اصن تقصیر ما نبود دعوا میکرد میگفت تقصیر شماها شدا 

آخه مشکل اینجاست ما همینطوری بی حرکت وسط بلوار وایساده بودیم هیچ حرکتیم نزدیک که اون پاشین فکر کنه ما میخوایم از خیابون رد شیم 

اون خودش وایساد

ولی بابام میگفت تقصیر شماست😐🥲🥲🥲🥲🥲🥲



بنطرتون عجیب نیست

اگه خدا بخواد میشه 😍😘

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792