2777
2789

یه ماهی میشه که خوابگاهی شدم 

با 6 نفر تو یه اتاق هستیم. سه تا هم اتاقی دیگم داریم اتاق کناری که همه ماها همکلاسی هستیم. دوتاشون که به شدت اسکل و بد تیپن جوری که از همون اول بقیه بچه های تو اتاق نسبت به اینا یه حالت تمسخر داشتن و پشت سرشون حرف میزدن

اصلا شخصیتشون خیلی بچه مثبته روحیاتشون به من نمیخوره 

بعد یه جوری بقیه اینارو تخریب میکنن که تنهایی بهتر از گشتن با ایناس

اون سه تای دیگه از لحاظ روابط اجتماعی خیلی بهتر و باحال تر هستن 

من خودمم واقعا روابط اجتماعیم خوبه بد نیس

شاید خیلی باحال نباشم ولی در حد اون دوتایی که مسخره میشنم نیستم

امروز بچها دیگه رسما اکیپ تشکیل دادن سه تا از اتاق ما دو تا دیگه از اتاق کناری

یکسره باهم میرن بیرون جلوی چشم من به من نمیگن

حتی یه بار با هم باشگاه بودیم به من گفتن تو برو خوابگاه ما میخوایم با اسنپ بریم بیرون

درصورتی که من از روز اول پیش اینا بودم:) نمیدونم چیکار کردم که با من حال نمیکنن 

همشون گرگن و روابط اجتماعیشون خیلی بالاس

میدونم اگه تو اکیپشون نباشم قراره خیلی اذیت شم

اصلا جو اتاق یه جوری سنگینه که هر لحظه میترسم بغضم بترکه. حتی پیش مامانمم نمیتونم درد و دل کنم چون نمیخوام غصه بخوره:)) 

"ارغوان میبینی؟ به تماشاگهِ ویرانیِ ما آمده‌اند..." "ملتی هستیم که هنوز خشنونت رو مردونگی، حماقت رو نجابت، شادی رو هرزگی، دزدی رو زندگی میدونیم؛ راه درازتری تا انسانیت داریم. و راه دراز تری تا آرامش و عشق." "مدرسه که میرفتیم، هربار که دفتر مشقمون رو جا می ذاشتیم معلممون میگفت: مواظب باش خودتو جا نذاری! ما می خندیدیم و فکر می کردیم نمیتونیم خودمونو جا بذاریم! بزرگ که شدیم بارها و بارها خودمونو جا گذاشتیم؛ توی یه کافه، توی یه خیابون، توی یه شعر..." " اگه سوال در زمینه کنکور تجربی داشتید بپرسید 📚🤍"

من بودم ترجیح میدادم برم با همون دونفر به نظر آدمای خیلی بهتری میان 

   اگه وسط یه بحث کاملا جدی وقتی کم اوردی به اسم کاربریم متوسل بشی بهت تبریک میگم تو یه احمق تمام عیاری                      

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

انگار مافیاست

چه وجشتناک 

همچین تجربه ای ندارم

@Fee_accessorryبه زودی افتتاحش میکنم با فالو کردنت به رشد پیج کوچولوم خیلی کمک میکنی دوسته من❤️۲۶/بهمن ماه/ ۱۴۰۳___بالاخره افتتاحش کردم۲۸/بهمن ماه/۱۴۰۳____امید به خدا تیکر بعدی ۵۰۰ تا فالوور گرفته باشم🥹

یکیشون که بهتر از همشون رابطه ات و قوی کن 

کم کم بگو بیرون میرید به منم بگو 

یک دختر ناز نازی که عاشق موسیقی🎶 و رقص 💃🏻 با ناخن های نچرال لاک زده 💅🏻مهربووون🥺یکم نا امید از زندگی💔عاشق اهل بیت و امام حسین 🥲 سهراب سپهری میگه:زندگی ذره ی کاهیست که کوه اش کردیم زندگی نام و نکوییست که خارش کردیم 🧷اگر دوست داشتی از ته دلت بگو خدایا میشه این کاربر و به آرزو هاش برسونی؟ کارما میگه:به این دنیا انرژی خوب بده مطمئن باش از غیر منتظره ترین راه ها به خودت برمیگرده اره دوست عزیز افکار و کلمات شما انرژی دارند مواظب افکار و حرف هاتون باشید 🌿

من بودم ترجیح میدادم برم با همون دونفر به نظر آدمای خیلی بهتری میان

روحیاتمون اصلا شبیه هم نیس

یکیشون واقعا آی کیوش پایینه خیلی خنگه

یعنی من یه چیز میگم تو یه چیز میشنوی 

احمق به تمام معناس یه چیزایی جلوی بچه ها میگه که پشمام میریزه چطور انقدر نپخته حرف میزنه و نمیدونه اینجا کنار این افاده ای ها جاش نیس 

اون دومیم خیلی بچه مثبته شبیه اینا که تو مدرسه امتحانو ب معلم یادآوری میکردن 

"ارغوان میبینی؟ به تماشاگهِ ویرانیِ ما آمده‌اند..." "ملتی هستیم که هنوز خشنونت رو مردونگی، حماقت رو نجابت، شادی رو هرزگی، دزدی رو زندگی میدونیم؛ راه درازتری تا انسانیت داریم. و راه دراز تری تا آرامش و عشق." "مدرسه که میرفتیم، هربار که دفتر مشقمون رو جا می ذاشتیم معلممون میگفت: مواظب باش خودتو جا نذاری! ما می خندیدیم و فکر می کردیم نمیتونیم خودمونو جا بذاریم! بزرگ که شدیم بارها و بارها خودمونو جا گذاشتیم؛ توی یه کافه، توی یه خیابون، توی یه شعر..." " اگه سوال در زمینه کنکور تجربی داشتید بپرسید 📚🤍"

سعی کن تو اکیپ نری این اکیپا اخرش از دم میپوکه (دانشجو ترم اخرم)

بابا اکیپ نیستن کلا 5 نفرن 

بعد برفرضم بپاشه حداقل باید با یکی دوست باشم دیگه:) 

خودم در حالت عادیش تو این شهر غریب تنهام 

بعد حتی تو خوابگاهم تنها باشم بدون هیچ رفیقی؟ 

"ارغوان میبینی؟ به تماشاگهِ ویرانیِ ما آمده‌اند..." "ملتی هستیم که هنوز خشنونت رو مردونگی، حماقت رو نجابت، شادی رو هرزگی، دزدی رو زندگی میدونیم؛ راه درازتری تا انسانیت داریم. و راه دراز تری تا آرامش و عشق." "مدرسه که میرفتیم، هربار که دفتر مشقمون رو جا می ذاشتیم معلممون میگفت: مواظب باش خودتو جا نذاری! ما می خندیدیم و فکر می کردیم نمیتونیم خودمونو جا بذاریم! بزرگ که شدیم بارها و بارها خودمونو جا گذاشتیم؛ توی یه کافه، توی یه خیابون، توی یه شعر..." " اگه سوال در زمینه کنکور تجربی داشتید بپرسید 📚🤍"

سعی کن تو اکیپ نری این اکیپا اخرش از دم میپوکه (دانشجو ترم اخرم)

حتی اگه تهش دعوا شه باز دو تا دوتا با هم دوستن 

من با هیچکی دوست نیستم در حال حاضر 

"ارغوان میبینی؟ به تماشاگهِ ویرانیِ ما آمده‌اند..." "ملتی هستیم که هنوز خشنونت رو مردونگی، حماقت رو نجابت، شادی رو هرزگی، دزدی رو زندگی میدونیم؛ راه درازتری تا انسانیت داریم. و راه دراز تری تا آرامش و عشق." "مدرسه که میرفتیم، هربار که دفتر مشقمون رو جا می ذاشتیم معلممون میگفت: مواظب باش خودتو جا نذاری! ما می خندیدیم و فکر می کردیم نمیتونیم خودمونو جا بذاریم! بزرگ که شدیم بارها و بارها خودمونو جا گذاشتیم؛ توی یه کافه، توی یه خیابون، توی یه شعر..." " اگه سوال در زمینه کنکور تجربی داشتید بپرسید 📚🤍"

انگار مافیاستچه وجشتناک همچین تجربه ای ندارم

خوشبحالت که نداری 

"ارغوان میبینی؟ به تماشاگهِ ویرانیِ ما آمده‌اند..." "ملتی هستیم که هنوز خشنونت رو مردونگی، حماقت رو نجابت، شادی رو هرزگی، دزدی رو زندگی میدونیم؛ راه درازتری تا انسانیت داریم. و راه دراز تری تا آرامش و عشق." "مدرسه که میرفتیم، هربار که دفتر مشقمون رو جا می ذاشتیم معلممون میگفت: مواظب باش خودتو جا نذاری! ما می خندیدیم و فکر می کردیم نمیتونیم خودمونو جا بذاریم! بزرگ که شدیم بارها و بارها خودمونو جا گذاشتیم؛ توی یه کافه، توی یه خیابون، توی یه شعر..." " اگه سوال در زمینه کنکور تجربی داشتید بپرسید 📚🤍"

شرایط مشابه تو رو داشتم 

از اونجا امدم بیرون چون با هم اتاقی ها به شدت به مسکل خوردم در واقع منو روندن از اونجا ! 


بعد منو گذاشتن یه اتاق دیگه 

خیلی دلم پر بود یه هفته طول کشید عادت کنم عین فرشته ها بودن دلداریم می دادن و غذا و .  خلاصه فررشته بودن 


کم کم حرف زدم با هاشون و الان نزدیک ۲۰ ساله هتوز با هم هستیم و رفت و امد داریم اون ۴ تا شدن بهتررررررین و عزیزترین دوستای من  ! 

یکی تبریز یکی شیراز یکی یزد یکی اصفهان بودن منم از کرج 


الان سالی چند بار هم دیگه رو می بینیم و گروه داریم و .. 

بچه ها مون با هم دوستن و .. 



روحیاتمون اصلا شبیه هم نیسیکیشون واقعا آی کیوش پایینه خیلی خنگهیعنی من یه چیز میگم تو یه چیز میشنوی ...

من خیلی تو موقعیت های شبیه تو بودم دقیقا یه مرزی بین بین اینوری ها و اونوری ها بودم 

خیلی حس بدیه خیلی خیلی بده درکت میکنم کاش میدونستم راه چاره اش چیه 

   اگه وسط یه بحث کاملا جدی وقتی کم اوردی به اسم کاربریم متوسل بشی بهت تبریک میگم تو یه احمق تمام عیاری                      

یکیشون که بهتر از همشون رابطه ات و قوی کن کم کم بگو بیرون میرید به منم بگو

سعیمو کردم ولی همونی که داشتم رابطمو باهاش قوی میکردم برگشت بهم گفت تو برو خوابگاه 

"ارغوان میبینی؟ به تماشاگهِ ویرانیِ ما آمده‌اند..." "ملتی هستیم که هنوز خشنونت رو مردونگی، حماقت رو نجابت، شادی رو هرزگی، دزدی رو زندگی میدونیم؛ راه درازتری تا انسانیت داریم. و راه دراز تری تا آرامش و عشق." "مدرسه که میرفتیم، هربار که دفتر مشقمون رو جا می ذاشتیم معلممون میگفت: مواظب باش خودتو جا نذاری! ما می خندیدیم و فکر می کردیم نمیتونیم خودمونو جا بذاریم! بزرگ که شدیم بارها و بارها خودمونو جا گذاشتیم؛ توی یه کافه، توی یه خیابون، توی یه شعر..." " اگه سوال در زمینه کنکور تجربی داشتید بپرسید 📚🤍"

بابا اکیپ نیستن کلا 5 نفرن بعد برفرضم بپاشه حداقل باید با یکی دوست باشم دیگه:) خودم در حالت عادیش تو ...

با همه اوکی باش 

یه اکیپ بودن تو خوابگاه ما منو خیلی راه نمیدادن مثلا یه چیزایی بین خودشون بود با منم خوب بود اخر دختره میخواست با تیغ خودشو بکشه اون یکی هم رفت با یه پسره تو کلاسمون که اصلا پسره فتزش به این نمیخورد همش جنگ اعصاب 

اصلا یه وضعی بود

شرایط مشابه تو رو داشتم از اونجا امدم بیرون چون با هم اتاقی ها به شدت به مسکل خوردم در واقع منو روند ...

خوشبحالت که تهش اتاقتو جا ب جا کردی 

ما همه همکلاسی هستیم یعنی همکلاسیا رو گذاشتن با هم 

حتی اگه جابه جا شم تهش سرکلاسا باهاشون چشم تو چشم میشم

"ارغوان میبینی؟ به تماشاگهِ ویرانیِ ما آمده‌اند..." "ملتی هستیم که هنوز خشنونت رو مردونگی، حماقت رو نجابت، شادی رو هرزگی، دزدی رو زندگی میدونیم؛ راه درازتری تا انسانیت داریم. و راه دراز تری تا آرامش و عشق." "مدرسه که میرفتیم، هربار که دفتر مشقمون رو جا می ذاشتیم معلممون میگفت: مواظب باش خودتو جا نذاری! ما می خندیدیم و فکر می کردیم نمیتونیم خودمونو جا بذاریم! بزرگ که شدیم بارها و بارها خودمونو جا گذاشتیم؛ توی یه کافه، توی یه خیابون، توی یه شعر..." " اگه سوال در زمینه کنکور تجربی داشتید بپرسید 📚🤍"

من خیلی تو موقعیت های شبیه تو بودم دقیقا یه مرزی بین بین اینوری ها و اونوری ها بودم خیلی حس بدیه خیل ...

من تا الان تو مدرسه هیچوقت تو گروه اسکلا نبودم💔

"ارغوان میبینی؟ به تماشاگهِ ویرانیِ ما آمده‌اند..." "ملتی هستیم که هنوز خشنونت رو مردونگی، حماقت رو نجابت، شادی رو هرزگی، دزدی رو زندگی میدونیم؛ راه درازتری تا انسانیت داریم. و راه دراز تری تا آرامش و عشق." "مدرسه که میرفتیم، هربار که دفتر مشقمون رو جا می ذاشتیم معلممون میگفت: مواظب باش خودتو جا نذاری! ما می خندیدیم و فکر می کردیم نمیتونیم خودمونو جا بذاریم! بزرگ که شدیم بارها و بارها خودمونو جا گذاشتیم؛ توی یه کافه، توی یه خیابون، توی یه شعر..." " اگه سوال در زمینه کنکور تجربی داشتید بپرسید 📚🤍"

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز