چرا انقد اوضاع مدرسه ها خراب شده چرا

مثلا جلوش بشین جوری که فکر نکنه منظورت بهشه با مادرت حرف میزنی مثلا یادوستت بگو فلانی سادگی کرد حالا اینجوری شد فلانی درسخون بود الان مثلا رشته خوب قبول شده اینا تو سن بلوغن اقتضای سنشونه 

بابا بزرگه دیگه میفهمه

بچه های دبستانی این چیزا می‌دونند دوره ای که این چیزا باید بدونه به جای مراقب خودت گفتنا سعی کن باهاش دوست بشی اون دیگه این چیزا می‌دونه اگه میخوای کمکش کنی به نظرم عادی برخورد کن و توهم از این حرفا باهاش بزن تا تو رو محرم خودش بدونه و همه چیزو بهت بگه !

اگر هی بگی بده بده نرو سمت این چیزا مراقب خودت باش مطمعین میشه تو رو نداره و نمیتونه تو رو محرم خودش بدونه 

این دوره ایا مثل ما نیستند همه چیزو می‌دونن بهش بگو من اون خواهریم که میخوای منم اینا می‌دونم عادی رفتار کن باهاش بگو بخند مهم اینه که همه چیزو بهت بگه مهم اینه که بفهمه تو رو داره تا دل به دوستای ناباو نبنده تا یک پسر با ی عزیزم گفتن خرش نکنه

بعدا کم کم سرشو به زبان و هنر و موسیقی و ورزش و تفریح دو نفرتون گرم کن جوری که دوست داشته باشه 

جدیش نگیر از جوگیریه سنشونه

نود درصد دوستای منم دوران دبیرستان تامبوی و ل.ز بودن

بعد الان یاد اون روزا میافتن آب میشن از خجالت

از سرشون میافته لازم نیست انقد گیر بدی و پیگیر باشی

۱۷ ، ۱۸ سالشه ها

باید حواستون باشه از  دور ولی گیر ندین بهش 

ولش کن

سنش اونقدری هست که خودش از پس داستانای مدرسه بر بیاد

نمی تونید بهش بکن نکن کنید

تو همه‌ی مدرسه ها هست متأسفانه 

متاسفانه دختر منم میگه تو مدرسه ما کلی ل  ز هست

اون موقع که من برای رنگین کمونیا ناپیک زدم همتون روش عن فکر بودین میگفتین به ما چه گرایش جنسی هر کی

https://www.ninisite.com/discussion/topic/16835504/ای-خانوم-معروف-سایت-که-بخاطر-رنگین-کمونی-ها

والا لوا ط گری یادمون نرفته 

ک مال کیا بودن

خیلی جالبه که شیوه‌ی تربیتی بقیه رو نقد می کنید و در نهایت شیوه‌ی وحشیانه ی خودتون رو پیشنهاد می کنید!!

بزنه زیر گوش دختر ۱۶ ساله؟؟

عقب ماندگیه

حالا انگار اون باجناقا ک با سیستم تربیتی همینا بزرگ شدن 

امام دراومدن

یا اون یارو ث ق ف... 

اینا ک حاصل تربیت همیناست 

دقیقا دختر من کلاس دومه اون روز گفت مامان منو دوستام از خواستگارهامون گفتیم و منم گفتم که ایلیا خواستگارمه هم خودش هم مامانش ازم خواستگاری کردند ولی هنوز صبرکردیم که بزرگ بشیم 😐

 مثل یه دخترجوون که از خواستگارش با مامانش حرف بزنه ها خیلی جدی داشت درمورد خواستگاری و اینا با من حرف می زد 

بعد من پرسیدم خوب بزرگ که شدی به نظرت به ایلیا چه جوابی میدی گفت نمیدونم ولی به نظرپسرخوبی میادها 

گفتم اگه بزرگ شد و بد شدچی ؟

گفت نه بهش میگم حواسش به خودش باشه توام به مامانش بگو

زير گوش زدن نه و تو دهني زدن. 

وقتي كسي حرف حاليش نميشه يه ترسي از والد داشته باشه بد نيست. بزرگتر كه بشه ميفهمه تو دهني كه خورده چقدر به نفعش بوده. 

با همين جمله " خودم ميدونم بزرگ شدم" وقتي خداي نكرده فردا روزي يكي از همكلاسياش بهش دست درازي كرد و حال روحي و جسميش داغون شد ديگه نميشه كاري كرد. 

اگه بزنه تو گوشش انتظار محبتش نسبت به خانواده اش کمتر میشه و بیشتر می‌ره سمت دوستاشو این چیزا

به نظر من دوستی بهترین راهه