2777
2789

با دوستاش در مورد من حرف میزنه


همش سعی می کنه نزدیکم باشه اصلا زاویه ی دیدش متمایل به منه


لحنش مهربون و گرم و صمیمییه وقتی سلام می کنه و سلامشو میکشه


عمیق نگاه می کنه و وقتی نگاه می کنه چشماش و مردمک چشماش درشت میشه،انگار وقتی منو می بینه صورتش یجور دیگه میشه انگار امیخته ای از خجالت و هیجانە

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...

آری

زندگی با همه ی پستی و بلندیاش بالاخره میگذره ‌....یادم نمیره شبایی تو زندگیم بود که حس میکردم زیر آوار غم و گریه تا صبح دووم نمیارم و میمیرم، اما گذشت صبح شد و من زنده موندم. همه ی اون روزا گذشت! هنوزم روزای بد گاهی هستنااا اما ایمان دارم که میگذره‌..پس تو هم ایمان داشته باش روزای بد میگذرن قوی باش و حال خوبتو با هیچی خراب نکن به این فکر کن که زمان ب سرعت در حال عبوره✨🌱                                                                                                                                                                                                           

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

نه عزیزم

پس یعنی چی؟

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
تا زمانیکه بهت پیشنهاد نداده بهش فکر نکن

خودمم دوسش دارم

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
چیزای که میگه و خودم گرفتم اره از کجا همو میشناسید؟

هم کلاسیمه

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
صرفا اینا نشونه دوست داشتن نیست نشونه هیجان از روی هوسه

اهاااا

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
تا پیشنهاد نداده الکی خیالبافی نکن

باشه🥺

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792