2777
2789
عنوان

خاطره سم با مادر شوهر

| مشاهده متن کامل بحث + 4950 بازدید | 163 پست
طلاهامو دادم بابت قرضایشوهرم تاجمعش کنمزندون نیوفته مادر شوهرماومد واس پادرمیونی گفت من شاهدمدوبرابر ...

یاد مادرشوهرم افتادم گفت بیا آشتی چنبار اصرار 

برگشتم بعد دوماه گفت حالا ما گفتیم میخواستی نیای

 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

مگه پسر دوم داره؟اونایی که هم پسر دارن هم دختر میگن دختر برام تا پیری می مونه واسه همین بهش میرسن بی ...

اره پسر دومیشو می پرسته با این که حسابیم دیدم بهش فحش میده

شوهر من خیلی کار براشون کرده مجردی

الان‌اون یکی خیییلی عزیزتره


میخوای بکن میخوای نکن مادر وپسر عاشق همن

اینکه عاشق هم باشن که یه چیز طبیعیه مادر و فرزندن

ولی این ادا ها واقعا مسخره ستتتت

دنیایِِ آرزوهام تو چشمایِ هیزٍ تو نیست :/

اسی واسه چی بهش طلا دادی ؟ اینو برای من روشن کن دارم حرص میخورم از دستت




گفت یا طلاهات بده یا نمیرم ، خانوادمم پشتمم نبودن برای طلاق این طلاهام خودم مجردی کار مرده بودم خورد خورد خریده بودم بهش دادم و رفت  الان از جاریم شنیدم طلاهایی که از من گرفته به زور داده به دخترش تا بندازه درحالی که شوهر دخترش میلیاردر و برای تولدش براش ماشین خریده بود کلا دست و گردنش پر طلا بود اما از طلاهای منم نگذشتن 

خاطره سمی بر میگرده تقریبا ۵ سال پیش که دختر دومم را حامله بودم یه روز مادرشوهرم اومد خونمون من لباس ساحلی تنم کرده بودم بهم اشاره کرد ب م پیشش یهو از پام یه نیشگون گرف و گفت عجب جنسی داره 

یه همچین چیزی بهم گفتگو و بهونه بود اون لباس 

ختخخ

مادرشوهر منم اوایل عقدمون تو مهمونی ها کنار پسرش مینشست من دورتر مینشستم! جای منو میگرفت حتی سر میز غذا ! یبار تو به مهمونی منم رفتم‌کنار برادرشوهرم‌نشستم دیگه داداشه خودش خجالت کشید بعدش کمتر شد این قضیه! 

مثلا فک کن برای ختنه بچت تاریخ تعین کنه تا دخترش بیاد پیشش بعد تو مادری و نمیدونی بچت قراره فردا ختن ...

چ بی فرهنگه اگ شوهرت خوبه دهن ب دهنش نشو و سعی کن زودتر پول جمع کنی مستقل بشین

 
اینجا بد از مادر حرف میزنن در حالی که خودشون زنن ومادر بی انصافیه واقعا

رفتار مادر شوهر اسی واقعا زشته و بد گفتن در موردش بنظرم اصلا بی انصافی نیست

دنیایِِ آرزوهام تو چشمایِ هیزٍ تو نیست :/

گفت یا طلاهات بده یا نمیرم ، خانوادمم پشتمم نبودن برای طلاق این طلاهام خودم مجردی کار مرده بودم خورد ...


کاش میتونستی اون زمان طلاق بگیری 

بعد طلاق هم بگیریش از تا دل کتک سیر بزنی فحش بدی بری اعصابت آروم میشد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز