2777
2789
عنوان

خاطره سم با مادر شوهر

| مشاهده متن کامل بحث + 5939 بازدید | 166 پست
یا خداالان رابطتون چه طوریه؟دعوای وحشتناکی که دیگه رفت چی بود؟



الان رابطع نداریم باهم هیچ من رفتم خونه مامانم به شوهرم گفتم بیا دنبالم مثل همیشه کفت مامانم نمیزاره بیام دنبالت و میگه نمیخواد بیایی خونه کلا هر بار من میرفتم خونه مامانم که یه شهر دیگه بود همین اش و همین کاسه بود نمیذاشت پسرش بیاد دنبالم بیارتم خونع خلاصه بستمشون به فحش گفتم  اگه نرفتی طلاق میگیرم که خانوادم پشتم نبودن کع طلاق بگیریم برگشتم گفت طلاهای مجردیت بدع تا برم منم نزدیک صد تومن طلا داد رفت 

اره پسر دومیشو می پرسته با این که حسابیم دیدم بهش فحش میدهشوهر من خیلی کار براشون کرده مجردیالان‌اون ...

همیشه بچه اخرا رو بیشتر  دوس دارن خونواده ها مثلا منم الان ته تغاریم منو بیشتر تحویل می گیرن با اینکه بچه اول هر کاری کنه بازم من تو چش خونواده ام بخاطر ته تغاری بودنه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من عروسی نگرفتم قراربودماه عسل بریم مشهدکه قسمت نشدمادرشوهرم هرجامیشست میگفت بزرگترین ارزوم اینه توباشوهرت بری مشهد.بلاخره جورشدومارفتیم وقتی برگشتیم تایه ماه قهرکردباهامون هنودلیلشونفهمیدم😑😑😑

جهان دیوانه ای بی دردسرمیخواست من بودم که اهل سوختن بودم که اهل ساختن بودم
چ بی فرهنگه اگ شوهرت خوبه دهن ب دهنش نشو و سعی کن زودتر پول جمع کنی مستقل بشین



خونه خودمون بود شوهرم خودش ساخته بود اما خواهر شوهر و برادرشوهرم گفتن بکن به اسم مامانمون اونم خودش خونه و زندگی و باغ و حقوق بازنشستگی داره به بهونه دلتنگی برای پسرش اومد توی سر من و یه سال موند شوهرم به ننه خالصه 

الان رابطع نداریم باهم هیچ من رفتم خونه مامانم به شوهرم گفتم بیا دنبالم مثل همیشه کفت مامانم نمیزاره ...

خب اون طلاهاتومیفروختی جدامیشدی ومستقل میشدی

جهان دیوانه ای بی دردسرمیخواست من بودم که اهل سوختن بودم که اهل ساختن بودم
یادمه تازه عروسی کرده بودممادرشوهرم یه چنتاگلدون گلی داشتمفروشنده بودم کلا کارداشتمطبقه پایین خونه م ...

کآر بدی کردی.خب چی میشد چندتا گلدون می برد.رفتارت زشت بوده😐

اللن خونه به اسم کیه



به اسم مامانش یه مدت تصمیم گرفته بود اینجا را بفروشه و یه دو طبقه کوچیک تر بخره یه طبقش بکنه به اسم دخترش و  بزاره برای پسرای دخترش ارث  خودشم با ما طبقه پایین زندگی کنه 


در حالی که شوهرم خودش با پول خودش این خونه را ساخته بود اما برادرش و خواهرش نشستن زیر پاش که بکن به اسم مامانمون 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز