مث سگ پشیمونم ک اومدم خونه جاری

بیشتر شوهرم پیش من ضایع شد 

آخه من گفتم بگو میایم در حد چایی 

شوهرم تا گفت 

برادرشوهرم گفت نههه ما شام تدارک دیدیم 

شوهرم طفلی فکر کرد حالا چه تدارکی دیدن براش آخه خودش تا مهمون میاد مخصوصا خانوادش خیلی اهل تجملاته 

تا رفتیم دیدیم یکم مرغ ریش شده تو یه بشقاب بود و یکم پنیر پیتزا همین 

گذاشته بودن کنار بعد ریختن رو نون گذاشتن تو ماکروفر 

عزیزم چقد احساس تنهایی کردی اونموقع ان شاالله خدا سر هیچکس نیاره مطمئن باش خدا براشون میچینه همونطوری که برای شما چیدن

دقیقا همونجا من اومدم گفتم خب میومد  مگه چی میشد .بقیه گفتن توقع بیجا دارید خوب کرده نزاشته .کلا برام عجیب بود .دقیقا اینجا پر از عروسا و جاریهایی هست که اینجورین  

من جای تو باشم به بهونه دور زدن جمع میکنم میرم مسافرخونه...

همسرت نباید اجازه بده تحقیر بشی..هیشکی شکمشو خونه مردم نمیبره..ولی مهمون داری حرمت و آداب داره...سعی کن رابطه تو خیلی رسمی و خشک کنی باهاش...

بنظرم اینکه برا مسافر غذایی درست نکنی ربطی ب جاری و خاهر شوهر و اینانداره

ما هم شهر دیگه هستیم..تا شهر مادرشوهرم ۹ ساعت راه هست

مادرشوهرو پدرشوهرمم باهامون بودن ک داشتیم برمیگشتیم

قبلش زنگ زدم خاهر شوهرم ک تو همون ساختمون زندگی میکنه ک داریم میایم ک مثلا غذا درست کنه و چ میدونم خونه رو خنک کنه

وقتی امدیم هیچی درست نکرده بود🤭🤭

فقط شانس اوردیم خودمون تو راه گشنمون شد ی غذایی خوردیم

چند وقت بعدش خود خواهرشوهرمو شوهرش رفتن ی مسافرت دو ساعته 

پدرشوهرم گفت ی غذایی درست کن الان میان

من گفتم مگه ما ۹ساعت تو راه بودیم غذایی درست کرد ک من واسه ۲ ساعت راه غذا درست کنم

والا🙃

پدرشوهرمم دیگه ساکت شد

کی از کی بالاتره😒😒😒

بگردیم ببینیم جاریت تاپیک نزده😄

اون اصلا بيچاره نيست

شما هم چون سكوت كردي مطمئن باش بعدا انكار هم ميكنه همه چيو

من خودم مهمون بیاد هر چی تو خونم باشه میارم دریغ نمیکنم احترام مهمون واجبه کلا

 ولی دوست ندارم فامیل شوهرم شب بمونن خودمم شب نمیمونم چون خونه ها نزدیکه ولی اونا دوست دارن هر جا میرن شبم بمونن میدونم بخاطر این اخلاقم پشت سرم حرفم میزنن برام مهم نیست قرار نیس همه مثل هم باشن

ی طرفه قضاوت نکن  

یعنی برا هر دوتا تون ی دونه پیتزا بود😑

میگم واکنش شوهرت چی بود 

ناراحتی نداره

به روی خودت نیار 

تو هم از این به بعد در حد لیاقت خودش پذیرایی کن...

اسی صبحونه درست کرد براتون یا نه؟

ناهار چی تدارک دیده یا نه بروی خودش نمیاره؟

یکی زنی که به اجبار شوهرش مجبوره مهمونی بده و مجبوره به خاطر اینکه به شوهرش اعتراض کنه یا به بقیه بفهمونه من مهمم پس به من زنگ بزنید وقتی می‌خواین بیاین،اینجوری رفتار میکنه 

و یکی هم زنی که به اجبار شوهرش مجبوره مهمونی بره و شوهرش اصلا براش مهم نیست که بقیه به خودش یا زنش احترام نمیذارن.و تمام تلاششو می‌کنه که نبینه..

هر دو شما واقعا گناه دارین 

واقعا باید برای خودتون دلتون بسوزه.

هر دو هیچ اختیاری از خودتون ندارین 

اون زن اگر اختیار داشت الان پشت شوهرش با شما اینجوری رفتار نمی‌کرد 

به جا اینکه بخواین کلی نقشه بکشین و برای خودتون ناراحتی درست کنید 

یکم جسارت ،یکم جرات به خرج بدین 

منظورم به ادمایی که از شهر دیگه میان برای شب موندن وگرنه که شما رو نمیدونم که بخوام بگم

نه نفری یکی ولی در حد مینی بود و خیلی کم مواد   

هیچی نگفت فقط گفت من توقع داشتم حداقل یه سالاد میذاشت که سفره اینقدر فقیرانه نباشه 

کلا حرف خانوادش که باشه سکوت میکنه 

میگفتی سکه میخوای بدی برو بخر این مال بچه ست

منم شوهرم کادوهای عقدمون رو یکی دوبار بذل و بخشش کرد بعد دید به جاش نیاوردن همون اندازه ول کرد دیگه