من خیلی اسیب دیدم مسکلی ک برای تو پیش اومده کوچکترین تجربه من از خانواده ام بود
خیلی بهم ظلم کردن خیلی 
ولی من دچار تله هام میشدم
ی مدت تراپی رفتم بهتر شدم
باز متاسفانه برگشتم ب خانواده ام 
دوباره ضربه خوردم
اینسری دیگه دلم خیلی بیشتر شکست و حس میکنم مردن برام
امروز پدرمو و برادرمو بلاک کردم
و تصمیم گرفتم بدون خداحافظی برم و هرگز برنگردم
دیگه مامانم بابامو داداشمو کتار گراشتم
ب خودم قول دادم نه برای مرگشون نه شادی و عروسیشون دیگه نیام 
تماس نگیرم ارتباط نگیرم شماره امو ندم
از خدا میخامکمکم کنه و تنهام نزاره