خدا خالتون حفظ کنه دخترش باید قدرشو بدونه اونوقت مامان من میره مغازه خرید میکنه برمیگرده خونه بهم میگه احیانا کارتم دستت نبوده پولم کم شده🙁 از هیچی شانس نداشتم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
منم طلاهامو اگه داشتم به ۷۰۰گرم میرسید ولی گذاشتم رو پول اپارتمانمون، یه اپارتمان خوب بالاشهر خریدیم 😍 و خیلی راضیم بنظرم هیچی مثه یه خونه خوووب نمیشه
خانمه تو خونش بوده از بالکن گفت اومده داخل و کشته و دررفتهیه روایت میگه خانمه آشنا بوده خودش در رو و ...
۳سال پیش یه مرتیکه عوضی به اسم مامور بنیاد شهید اومد خونه پدرم به پدرم گفت کارت بیار پدرم رفت تو اتاق پشت سرش رفت پدرم رو هول داد ۳۰۰ گرم طلا شون رو برداشت و فرار کرد
ده ماه حداقل حقوق میشه ۱۰۰ تومن حدودا .طلا گرمی ۱۰.۵۰۰
میدونم شوخی کردم🌹
منظورم این بود که واقعا خیلی همه چیز گرون شده
باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا