دخترم یک ماهه دیگه دنیا میاد انقدر حس عجیبی بهش دارم حاضرم شرحه شرحه بشم یه تار مو ازش کم نشه
کلا بنظرم خیلی خریته آدم واسه خودش همچین نقطه ضعفی درست کنه !
من اصلا آمادگی مادرشدن نداشتم ب اجبار شوهر لعنتیم بود تحمل اینهمه احساس و فداکاری رو ندارم !
مثلا اگ بخوام جدا شم شوهرم بگه بچه رو نمیدم من تا آخر عمرم ب پای بچم میسوزم نمیتونم یه لحظه بی مسئولیتی کنم و بسپارمش دست شوهر و خواهرشوهر و ... حتی بغلشونم نمیدم ک مبادا انرژی نحس و منفیشون ب بچم سرایت کنه
واقعا چرا ما زنا مادر میشیم ؟ چرا خودمونو انقدر ضعیف و قربانی میکنیم؟