ب دوتا چیز فک میکنم
یا قید خانواده و پول و دارایی و حرمت نگه داشتن بین مردم همه را بزنم 
و برم دنبال زندگیم و ی جوری وانمود کنم ک انگار کسی نبوده کلا حتی باهاشون ارتباط عادی هم نداشته باشم
بزارم مامانم و بابام حسرتمو بکشن و اخرشم بمیرن
خودشون خواستن دیگه
دیگه همه فدای پسرشون
روانمو نجات میدم خودم کار میکنم و زندگی میکنم البته این روند ب هر حال اجرا میشه چون چندماه دیگه از ایران میرم
و اگر این روند را در پیش نگیرم مدل من اینجوریه ک کار کنم پول بفرستم براشون،کار کنم لباس و وسیله بفرستم براشون،کار کنم پس انداز کنم بیان اروپا بمونن ،خودم بیام ببینمشون
اما امروز ک بحث پیش اومد و خیلی دعوا شد و داداشم خیلی کتکم زد اخرشم ادا دراورد ک میخام خودکشی کنم
مادرم هم ب دروغ اومد پشت پسرش دراومد و چیزی را ک میدونست کاملا برعکس ب بابام گفت و منو طرد کرد
تصمیم گرفتم اینهفته برم تهران و بعدم برم المان بی خبر
اما الان داشتم ب این فک میکردم
ک منم سبک زندگی داداشمو پیش بگیرم
مفت بخورم بخابم دست ب سیاه و سفیدم نزنم خرج زیادم بکنم تهرانم نرم تا زمانی ک ویزام بیاد برم المان و دیگه ادم حسابشون نکنم دقیقا مثل داداشم