2777
2789
عنوان

بخاطر رفتار مادرشوهرم میدونم شوهرم امروز کتکم میزنه

| مشاهده متن کامل بحث + 774 بازدید | 59 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

میگه تا ۴۰ روزگی جایی نباید بری

تازه عروسی ؟؟

من برای آنها کسی بودم که برای خود آرزو داشتم💔💔کاربر آقا درخواست دوستی بده تگش میکنم و ابروشو میبرم. پس حواستو جمع کن جوجه دو روزه                                    عادلانه نیست بی تو سر کنم ؛بی هوای تو 

همینه کخ ناراحتم انگار شدم برده اینا هر کاری میگن باید بکنم یه روز میگن برو یه روز میگن نرو

تقصیر خودته بشین تا بزنن تو سرت وقتی شوهرت گفت برو به مامانم بگو میگفتی شوهرم تویی یا بقیه مردی یا بی عرضه اصلا نمیرم  چیه میری ازش اجازه میگیری نهایت میگفتی من دارم میرم خونه بابام خداحافظ

خودت با این داغونا ازدواج کردی ما چی بگیم. والا ما جایی بخوایم بریم لازم نیست از صدنفر اجازه بگیریم ...

آره مقصر خود نفهمم مثل چی چسبیدم به اینا ای خاک تو سرم

اشتباه کردم ولی بعدش زنه دیگه دست از سرم برنمی‌داشت دم به دقیقه میخواست بیاد توهین کنه الانشم باز می ...

نرو

وقتیم گفتن بگو من مسخره نیستم برو نرو.

هروقت صلاح دیدم میرم.

به شوهرتم بگو، حوصله ندارم بچه شیر میدم، اعصابمو بهم ریز، شیر حرص و جوش بدم به بچه. 

یه زن گنده پاشده اومده دنبال شما ببرتت.

بعد ننه شوهرت کفته نمیزارم ، مردم مسخره شما نیستن ک

الان نمیخوام برم خونه بابام دیگه ولی به زور میگن باید بری بنظرت چیکار کنم؟روم نمیشه بگم بیان دنبالم

کی میگه؟ 

نمیخوای بری بگو فعلا قصد رفتن ندارم، خیلی کم سن و سالی درسته؟ 

روی حرفت بایست قبل اینکه حرف بزنی باخودت فکر کن چقدر موافق یا مخالفی 

بعد نه که با هرچی گفتند مخالفت کنی ولی موضوعی اگه خلاف میلت بود و گفتی نه واقعا پاش بایست 

دیگه هم خودتو وسط ننداز اگه قراره دونفر با هم حرف بزنن اون دو نفر شوهرت و مادرشه 

دیگه خودتو وسط ننداز

اونجایی که رفتی خواهش پیش خواهرشوهرت واقعا ازینکه اینه همه کم سن و سال ازدواج کردی دلم برات کباب شد

امیوارم ازینکه چندین بار به سن کمت اشاره کردم ناراحت نشی اما واقعا اگه کمی بزرگ تر بودی این همه اذیت نمیشدی دست کم به کسی اجازه نمیدادی این همه برنجونتت

تو همان جرعه آبی که به وقت سحر، نتوان لب به تو زد زوود اذان را گفتند
نه تازه زایمان کردم ۴۰ روزگی دیروز بود

خب پاشو برو پس ..طرف با بچه ی ۱۰روزه می‌ره عروسی ..به حرفش گوش نده ...شوهرت چیزی گفت بگو تو این مدت کلی آزمایش و فلان بردیمش .چطور مشکلی نداشت الان که می‌خوام خونه ی فامیل برم مشکل دار شد 

من برای آنها کسی بودم که برای خود آرزو داشتم💔💔کاربر آقا درخواست دوستی بده تگش میکنم و ابروشو میبرم. پس حواستو جمع کن جوجه دو روزه                                    عادلانه نیست بی تو سر کنم ؛بی هوای تو 

تنها چیزی ک فهمیدم اینه پا مادر شوهره خسلی درازه تو زندگیت

خیلی کاش حداقل پاش دراز بود فقطزنه پاک روانیه از صبح یهو درو باز میکنه هر سری یچیزی میگه دیوونه شدم 

یبار اومد گفت برو خونه بابات بعد گفتم ببر شوهرم سرکاره گفت زنگ بزن بیان دنبالت بعد موقع رفتن قهر کرد برگشت گفت دیکه بهتون سر نمیزنم همون نانادریت بیاد نگهداری کنه ازتون 

دوباره یکساعت بعد اومد لباس بچه رو که پهن کرده بودم داد صداش زد رفت 

دوباره یکساعت بعد اومد یچیزی خریده بود به ماهم داد 


موندم خب ساک میگذاری تو ماشین خودتم بچه رو بغل میگیری اونجا که رسیدی یکی از اعضا خانواده ات میان کمک ...

شوهرم اخلاقش جوریه که بدونه با غریبه رفتم جایی خونم حلاله 

من خودم بامادرشوهرم زندگی میکنم تو یه حیاط و کاراش بامنه.منم وقتی حامله بودم اصلا نمی‌گفت کار نکن خودم میکنم تو خسته میشی و اینا.وقتی میرفتیم خونه خواهر شوهرم مهمونی کلا خودشون می‌نشستن به من میگفتن فلان کارو کن بهمان کارو کن و شوهرمم اصلا کاری نداشت.بعد یه مدت عقلم کار کرد و دیگه میرفتمم پا نمی‌شدم به بهونه بچه یا تو خونه کار های اصلی رو میکردم بقیه اش رو بیخیال میشدم و وقتی شوهرم دید دیگه بهشون رو نمیدم الان پشت منه حرف منم به حساب میاد.خلاصه که اگه شوهرتون پشتتون باشه دیوارا هم سر خم میکنن واستون😉

 من حسابم ز همه مردم این شعر جداست....من امیدم به خدا و بعد خداهم خداست♡♣°•_•°_•°پادشاه قلبم خیلی دوست داررررم حیف که لجبازی و کینه ای اما مهربون🌬♥️♦️♥️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792