شوهرم رو از خونه انداختم بیرون کمک فوری میخوام

دیشب که از دانشگاه برمیگشتیم ) شنبه تا پنجشنبه کلاس دارم و ۲ روزش رو که تهران هست منو میبره و میاره و کل روز رو تو اسنپ کار میکنه چون هنوز حقوقش درست نشده و ممکنه ۳،۴ ماه طول بکشه،ما هم به پول اسنپ نیاز داریم تا اون موقع و درک میکنم هر روز هفته سر کاره و خسته میشه اما دیروز کلیییی دعوا کردیم سر اینکه خونه شلخته و به هم ریخته ست و منم سه هفته ست که توضیح میدم بهش و قانع میشه ولی هفته بعد که برمیگرده بازم گوشت تلخی میکنه 

منم اول قبل از عقد گفتم که دانشجوئم و بعدش هم شاغلم،شغلم هم سختی کارش بالاست و کارای خونه به عهده من نیست ) شوهرم معلمه و کارش خیلی سبک تره به جز این مدت که قراره اسنپ کار کنه ( و خانواده م حتی به خودش و خانواده ش گفتن ....یه مساله دیگه هم هست که باید بگم تا برم سراغ اصل ماجرا 

یه بخشی از شروط عقد من این بود که ظرف ۶ماه خونه و ماشینش رو به اسمم بزنه و با گذشت یکسال ما تازه واسه مون جور شده که فردا ) شنبه ( بریم این کار رو بکنیم

و ما شبش حرف زدیم که آره شنبه فلان ساعت میریم که به اسمم کنه ... فردا شبش یعنی دیشب ما تو ماشین بحث مون شد که ساعتش رو تغیر بدیم یهو شوهرم گفت که من نمیتونم این هفته به اسمت بزنم وام ازدواج رو هنوز ندادم و پول ندارم و ...

یکسال از عقد گذشته و هر روز پدر و مادرم میگن چرا هنوز به اسمت نزده و خود شدیدا میدونه تحت فشارم ...هی امروز و فردا می‌کرد) واقعا پول نداشتیم( و الان زد زیر حرفش منم عصبی شدم گفتم آبرومو جلو مامانم اینا داری میبری و ...با صدای بلند و قهر کردم 

اونم سرعت ماشین رو برد رو ۱۶۰ تا که به خدا الان ماشینو میزنم به یه جایی دوتامونو میکشم

منم ترسیدم در ماشین رو باز کردم که تهدید کنم میپرم بیرون و اون با عصبانیت ماشین رو قفل کرد تا رسیدیم دم در بلوک مون ...۳ تا آپارتمان کنار همن و جفت ما بابام مستاجر داره ...جلو پنجره مستاجر بابام منو پیاده کرد و داد و بیداد و خودش پیاده نشد یعنی که نمیخواد بیاد خونه ...

منم عصبانی شدم سمت خونه نرفتم ، راهمو کج کردم سمت پارک کنار خونه مون

یهو با سرعت پیچید جلوم ، کیفمو پرت کرد تو سینه م هولم داد ، پرت شدم وسط آسفالت ، خیلی هم بد افتادم جلوی مردم و یه فحش بلند داد و سوار ماشین شد و رفت 

خلاصه منم لباسام خاکی با یه وضع بد رفتم تو پارک و زنگ زدم پلیس 

یهو اومد تو پارک و داد زدم سمت من نیا و جلو مردم تازه طلبکار هم بود ،میگفت بریم خونه حلش کنیم ...به زور منو انداخت تو ماشین و منم داد و بیداد کردم که بریم کلانتری. 

مجبور شد منو ببره کلانتری و یه جورایی پشیمون شده بود