فک نکن این حرفات بی تاثیر هست شاید اولش بهت اهمیت نده ، ولی قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود بعد یکی دوسال یدفعه شوهرت رو خواهرش منفجر میشه و اونجا دیگه تمومه
قشنگ کارتشو بگیر از لباس و آرایشگاه هیچی کم نذار cipبگیر آرایشگاه ،رنگ مو و کراتین همرو بزار ،برا خودتم ی تیکه طلا بخر بگو نمیشه که برای تولد خواهر شوهر طلا نخرم
بعد موقع جشن که شد محل هیچ کدوم نزار مثل خانوما بشین
تیکه هاتم بنداز به خواهرشوهر و اطرافیان مادرشوهر اینا
شما نرو شوهرت هم زهرمارش کن می‌دونم عزیزم شاید شما رو ظاهری دوست نداره ولی اون داره تو این زندگی خیلی بهش خوش میگذره شما داری تو سن کم مو سفید می‌کنی محدودت کرده در حد نداشتن یه عابر بانک الان بچه ها هم عابر بانک جدا دارن چرا خودت رو اینقدر کوچیک کردی که واسه هر چیزی محق باشه ، علیه ات اعتراض کرد ، بگو بچه ها هم الان همه چیزشون مستقل هست مگه من بچم زیر حضانت تو باشم تو بلدی بقیه افکارت رو درست کن که مایه تمسخره بقیه نشم بابتش،، بگذار بفهمه بزرگ شدی میفهمی باید جدی باشی
ایشون خودش رو خیلی برتر میبینن
این حس رو هم شما توش بیشتر تقویت کردی
پدرتون با جانبداری اشتباه هم بیشتر بهش دامن زد متاسفانه
من خودم مستقیم به خانواده ام گفتم که شوهر منو مثل قبل تحویل نگیرید بهم بی احترامی کرده ببینم آدم حسابش کردی واویلا میکنم
کم کم برخوردهای اطرافیان رو که دید دست و پاش رو جمع کن
گلگی و ناراحتیت رو به خانواده ات مخصوصا پدرت بگو
بگو بگذار بدونه
یه چی از مردان می‌دونم اونم این نفهمیشون که اگه خانواده زنشون کاری کنن برا دخترشون اینا یا میمیرن یا برا خانواده خودشون انجامش میدن احتمالا دیده شما خانواده ات برات تولد میگیرن حالا اینم میخواد برا خواهرش بگیره نفهمن
راستش دردی دوا نمیکنه گفتنتم
و بازم میگن عیبی نداره همسرته دیگه چیکار کنیم
از اونورم من همه تلاشم روی درس خوندنمه که به جایی برسم
افکارش خوبه فقط برای دیگران
مثلا ابجیش لخت بیاد بیرون میگه شوهر داره به من چه
ولی چادر بپوشه میگه ببین توام باید بپوشی
برخورد پدر با داماد مهمه حرفتون باید طلا گرفت
مثالش این ، پدر من خودم یحوری رفتار کرده کسی جرئت نداره به من حرف بزنه برادرم ی شوخی بامن کرد بابام بدجور زد توپرش شوهرم ازاونروز میگه من اگر یوقت ی اشتباهی کنم بابات منو میکشه
خودش فهمیده چخبره
دیگه هرچقدرم خوب باشه به پای خواهر شوهرم من نمیرسه خداییش فرشته ست ، ولی من این کارو رو میکنم که مامانش بسوزه چون رو تربیت پسرش وقت نذاشته ، و هزار بار بهش گلایه ی پسرشو کردم ازش کمک خواستم که باهاش حرف بزنه اخلاقاشو بهتر کنه ، هر هزار بار کمکم که نکرد هیچ تازه میگفت تو باید تحمل کنی چون زنی من از راه دیگه ای وارد عمل شدم ،
میخوام بگم تو این چند ساله از دست شوهرمو کوتاهی های مادرش انقد مار خوردم که الان خودم افعی شدم
حرف شما درست اما در صورتی ک شوهر پشتت نباشه هر حرکتی بزنی همه چی بدتر میشه . شما پدرو مادر همسرت اگه ادمای فهمیده ای نبودن مطمن باش شرایط بدتر میشد بدتر لج میکردن زندگی رو ب کامت تلخ میکردن. اسی مشکل اولش شوهرشه. نه خانوادش حالا ی تولد برای خواهر شوهر بگیره اشکال نداره ولی این شوهرشه ک زنشو تامین نمیکنه اگر برای همسرشم همین کارو میکرد این کارش هیچ مشکلی نداشت تازه اسی همراهش میرفت بیشتر بهشون خوش میگذشت.
