2777
2789
عنوان

خسته شدم از جنگیدن

836 بازدید | 59 پست

من از سال ۹۸تا الان تو سختی و مصیبت افتادم، عفونت ریه گرفتم،وسواس گرفتم دستام عفونت کرد، الرژی گرفتم، افسردگی شدید گرفتم، زندگی مشترکم به یه موی نازک رسید، کمردردای شدید گرفتم، الانم شقاق، اصلا انگار زندگیم طلسم شد، از این رو به اون رو شد، سال نود و هشت رفتم زیارت، انقدر احساس خوشبختی میکردم که تو حرم امام رضا دیدم ارزویی ندارم، بعد یه لحظه گفتم چرا میگن باید بطلبه خب من هرسال بلیط میگیرم و میام، دقیقا از همون موقع یک روز خوش ندیدم تو زندگیم، بچه دار هم نمیشیم باید ای وی اف کنیم، هزار درد دارم، دیگه بریدم از جنگیدن، دلم میخواد راحت سر بزارم رو بالش و بیخیال بخوابم،گاهی میگم کاش خودکشی گناه کبیره نبود، گاهی میگم چرا اصلا به دنیا اومدم، این روزا همیشه به گذشته و دوران بچگی و خوشبختی و بیخیالیم فکر میکنم، میگم کاش بچه میموندم، خیلی پشیمونم که زندگیم به اینجا رسیده، خیلی کم اوردم😭به همه ائمه متوسل شدم ولی نمیدونم چطوری از چه راهی به چه شکلی باید التماس خدا و اونا رو کنم تا کمکم کنن😭

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

وسواس فکری داری مشاوره برو

بله عزیزم وسواس فکری عملی هم دارم، قبلا یه دوره افسردگی رو گذروندم الان دوباره به خاطر بیماریم و دردایی که دارم میکشم افسردگیم داره برمیگرده، دلم میخواد تسلیمش بشم، دیگه خسته شدم از جنگیدن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792