من این روزا قصد دارم یه فانون جذبی شروع کنم عشقم بیاد سمتم دیوونه م کرده دارم آتیشش میگیرما من این پسره رو میخوام دست خودم نیس
حالا هدفون که باهاش فایل صوتی گوش میدادم آروم شم شکست اعصابم از بدبیاری خورده دارم گریه میکنم
مامان بزرگام اینا هم خونه مون دعوتن نمیتونم از اتاق بیام بیرون از کلاسامم کلی عقبم
الانه که بمیرم به نظرم مرگ بهتر از تحمل این بدبیاریاس😭😂😭😭😭
بعد مامانبزرگم میگه بلند حرف نزن( مثلا نگو وای چرا بدبیاری میارم داشتم بلند حرف میزدم ) استرس میگیرم منم تو دلم میگم آخه میگم تو که با عشقت ازدواج کردی هیچ کاری نداری ریلکسی بعد به من میگن گریه نکن و اینا دوس دارم دست بندازم خودمو... بکشم🤦🏼♀️🤦🏼♀️🤦🏼♀️🤦🏼♀️🤦🏼♀️🤦🏼♀️🤦🏼♀️