سی و خوردی سنمه دیگه نه رویا دارم نه هیچی ،بیخیال ازدواجشدم بچه ک بماند،دلم انقد پیره انقدر پیره که منی که دلم خیلی چیزها میخواست الان نمیخاد از همچی گذشتم من هیچی دیگه واسه از دست دادن ندارم،اونایی که همسنم هستین چه حسی دارین الان؟مول من بیخیال شدین یا…؟
اینطوری بخوای با کسی ازدواج هم بکنی، روحیه ات خوب نیست خب بازم احساس خوشبختی نمیکنی
"هر کسی را ملاقات میکنی درگیر نبردی است که تو هیچ چیز درباره آن نمیدانی. همیشه مهربان باش." بعد از دیدن خیلی دعوا و پرخاشها در سایت، عمیقا به این نتیجه رسیدم که خیلیها در این دسته جا میگیرند 😊
تا حالا چطور تحمل کردی با اینکه ده سال از من بزرگ تری
قبلاً فوتبالیست بودم ، الان مربی هستم، کارگاه تولید مصنوعات ام دی اف دارم، جمعه ها میرم کوه و استخر،هر سال ترکیه و دبی، نمیذارم فکر و غم و غصه بیاد سراغم