من اومدم خونه مامانم ی خواهر دهه ۹۰ دارم امروز جلسه اول تکواندوش بود همش میاد تو حسادت میکنی رفتم تکواندو بعد که برگشت ی مشت میزنه بهم بچم بغلم بود باز ی مشت میزنه از اونور جیش کرده بود به روشویی مامانم اونو تمیز میکرد بعد مشت سرهم حمله ور شد بهم منم یهو دخترمو چنگ زد یکسالشه منم چنگش زدم بعد که مامانم اومد سریع دعوام کرد خواهرم گریه کرد برد اتاق دیدم راجب من حرف میزنم رفتم گوش کردم میگه فقط بهم تیکه میندازه فقط اذیتم میکرد منم اینکارو کردم خدا همکلاسیاشو لعنت کنه رفتن تکواندو کاراته یاد گرفت گف میرم فقط خواهرنو بزنم اذیت کنم بچه های مدرسه رو بزنم هرکی اومد بزنم