2777
2789
عنوان

امشب شام پختم راضی نیستم همسرم بخوره رک بهش بگم❓️❓️❓️

| مشاهده متن کامل بحث + 1174 بازدید | 71 پست
حآلا من از اول ازدواج شرط کردم که دست به لباسش نمی زنم و لباس هاش را خودش می شورهبعد مادرشوهرم خیلی ...

به نظرم این خطکش این وظیفه ی منه اون وظیفه ی توعه رو بردارید

زندگی مشترکه قرار داد که نیست انقد سختش میکنین

یه وقتایی شما خسته ای ایشون کمک کنه یه وقتایی هم برعکس

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من همچین چیزی گفتم؟ هرکس وظایف خودش رو داره پس آقا هم بگه من نمیرم سرکار

🌹🌹درسته ممنونم از جواب دادنت

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
👌👌👏عالی بود

مرسی🌹

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
نه دیگه همه میگن نگوبیاد با ادب بشینه بخوره😏😏😏

تو هم چند روز در هفته غذا سفارش بده .. اینطوری بهتره

تاریخ سخن خواهد گفت🕊️                                              من فمنیست نیستم!برابری نمیخوام! من خواهان برتری ام🌝زن سالاری😌پلویوفیلیا:کسی که عاشق بارونه و با بارون احساس آرامش می‌کنه:)🌚 

چرا وقتی پیام میدم می‌نویسه به زودی منتشر خواهد شد

مشاور کنکور انسانی و تجربی اگر کنکوری هستید و نیاز به برنامه ریزی آموزش مطالعه تست منبع و پیگیری گزارش کار دارید با قیمت توافقی قبول میکنم 🌷

ن این خوب نیست چند وعده نپز از بیرون سفارش بده حساب کار دستش بیاد

به قول کافکا : بغلم کن ، بغلم کن که حرف زدن کافی نیست ....                                 پناه میبرم به رویا ....از شر تمام واقعیت های تلخ ...نمیدانم رسیدن چیست،اما بی گمان مقصدی هست که همه وجودم به سمت آن جاری است...
احتمالا میگن که من هم راضی نیستم از مواد غذایی که خریدم شما بخورید

البته مواد غذایی را خودم خریدم  با پول خودم 

ولی نمی گم

چون همیشه من نمی حرم

خیلی وقتها هم خودش می خره

ولی امشب با حقوق خودم کل مواد غذایی را خریدم بعد هم که خودم غذا  را پختم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز